خمینی کیست ؟ (قسمت آخر)

تأسیس «ارتش آزادیبخش ملی ایران»
در پی توطئه‌های هماهنگ رژیم خمینی و محافل امپریالیستی برای جلوگیری از فعالیت مسئول شورای ملّی مقاومت در فرانسه، شورا در نشست فوق‌العاده 23اردیبهشت65 عزیمت مسعود رجوی به خاک عراق را مورد تأیید قرار داد و مسئول شورا در روز 17خرداد (7ژوئن 86) خاک فرانسه را به مقصد بغداد ترک گفت.  روز 30خرداد 1366 مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت ایران طی پیامی تأسیس «ارتش آزادیبخش ملی ایران» را اعلام کرد.
*
قطعنامه 598 شورای امنیت ملل متّحد:
شورای امنیت ملل متّحد در روز 20 ژوییه 1987م (29تیر1366) قطعنامه 598 را برای «ترک مخاصمه میان ایران و عراق» به اتفاق آرا تصویب کرد که در آن «به‌عنوان نخستین گام برای دستیابی به راه‌حلی که از طریق مذاکره امکانپذیر باشد مصراً از ایران و عراق می‌خواهد که ضمن برقراری یک آتش‌بس فوری کلیه عملیات نظامی زمینی، هوایی و دریایی خود را متوقف سازند و قوای خود را به داخل مرزهای بین‌المللی شناخته شده فراخوانند»... اما خمینی این قطعنامه را نپذیرفت.
ماههای پایانی جنگ:
شکست سریع و کامل نیروهای رژیم در جنگ فاو به همه جهانیان به‌ویژه به کشورهای منطقه نشان داد که توان تعرّضی و دفاعی نیروهای رژیم دیگر در حدی نیست که آنها تصور می‌کرده‌اند. پی بردن به این ضعف نظامی تحولاتی را در عرصه سیاسی خصوصاً در رابطه کشورهای مختلف با رژیم به وجود آورد.
عملیات پیروزمند چلچراغ:
در سالگرد 30خرداد سال 1367، 22 تیپ رزمی و پشتیبانی ارتش آزادیبخش ملی ایران دو لشکر نیروهای خمینی (لشکر 16 زرهی قزوین و لشکر 11 امیرالمؤمنین از سپاه پاسداران) و تیپ مستقل قائم از سپاه پاسداران را در منطقه مهران مورد تهاجم قرار دادند عملیات در نیمه‌شب 29خرداد در جبهه‌یی به طول 50 و عمق 20 کیلومتر صورت گرفت. در ساعت ده و سی دقیقه صبح به وقت محلی شهر مهران به تصرف نیروهای ارتش آزادیبخش ملی درآمد. در این عملیات که «چلچراغ» نامگذاری شده بود بیش از 8هزار تن از نیروهای رژیم کشته و مجروح شدند و 1500تن نیز به اسارت رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی درآمدند که در میان آنها رئیس ستاد لشکر (با درجه سرهنگی) مسئول آموزشی لشکر (با درجه سرهنگ دومی) یک سرگرد و چندین افسر دیده می‌شوند. غنایم به دست آمده از این عملیات به ارزش دو میلیارد دلار برآورده شده است.

پذیرش آتش‌بس و سرکشیدن جام زهر توسط خمینی:
در روز 22تیرماه 1367 عراق اعلام کرد که «شهر زبیدات به‌طور کامل از نیروهای رژیم ایران پس گرفته و عین خوش، موسیان، فکه و دهلران را به تصرف درآورده است اما نیروهای عراقی مدت زیادی در خاک ایران باقی نخواهند ماند و عقب‌نشینی خواهند کرد»...
در روز 27تیرماه 1367 (18 ژوییه1988) خامنه‌ای رئیس‌جمهور وقت رژیم در نامه‌یی به پرز دوکوئیلار دبیرکل ملل‌متحد بعد از یک سال که خمینی از پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل سرباز زده بود اعلام کرد: جمهوری اسلامی ایران «... به‌منظور یاری کردن دبیرکل سازمان ملل جهت استقرار امنیت بر اساس عدالت قطعنامه 598 را به‌طور رسمی پذیرفته است»... (رادیو رژیم اخبار ساعت 14، 27تیرماه67).
خمینی سرانجام در اوج درماندگی داخلی و آبرو باختگی بین‌المللی «زهر آتش بس» را سرکشید و ده ماه پیش از آن که نفسش بریده شود و به حیات ننگین خود خاتمه دهد گفت: «من باز می‌گویم که قبول این مسأله برای من از زهر کشنده‌تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم... شما می‌دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگیم، اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آن چه گفتم گذشتم و اگر آبرویی داشته‌ام با خدا معامله کرده‌ام»... (رادیو رژیم 29تیرماه1367).
و به این صورت جنگ ویرانگری که رژیم خمینی همه امکانات مملکتی و همه آحاد مردم را در تنور آن سوزاند هشت سال به درازا کشید تا سرانجام خمینی و گردانندگان ایران برباد ده رژیمش، به ناگزیر زهر آتش‌بس را سرکشیدند و به خواست مردم داغدار ایران و عراق و همه صلح خواهان جهان تن دادند.

حماسه «فروغ جاویدان»
خمینی در روز 27تیرماه 1367 زهر قطعنامه آتش‌بس را سرکشید اما سؤال اصلی این‌جاست که عامل عمده این تغییر ناگهانی سیاست چه بود؟ بدون شک شتابزدگی خمینی در اعلام پذیرش قطعنامه 598 و اصرارش در اجرای فوری آن را به چیزی جز احساس سرنگونی قریب‌الوقوع رژیمش نمی‌توان تعبیر کرد چرا که عراق بارها و به تأکید اعلام کرده بود که هدفش از وارد آوردن فشارهای نظامی، واداشتن رژیم خمینی به پذیرش صلح است. قدرتهای جهانی به‌ویژه آمریکا و متحدانش نیز با اصرار و تأکید تمام بارها اخطار کرده بودند که نخواهند گذاشت این جنگ برنده و بازنده‌یی داشته باشد.
پس تنها عامل داخلی که می‌توانست این سرنگونی را تحقّق بخشد ارتش آزادیبخش ملی بود که در آخرین عملیاتش در مهران، قدرت و کارآیی رزمی ”نگران کننده“ یی از خود نشان داده بود.
هدف رژیم از پذیرش قطعنامه پیش از هر چیز اجرای آتش‌بس و بسته شدن مرزها بود تا نیروهای ارتش آزادیبخش ملی امکان ورود به خاک میهن را پیدا نکنند. و شک نباید کرد که این خواست خمینی مورد تأیید قدرتهای بزرگ و متحدانش هم بود.

ارتش آزادیبخش در دوراهی انتخاب
از فردای روزی که خمینی قطعنامه را پذیرفت ارتش آزادیبخش دو راه بیشتر در برابرش نبود: یکی تن‌دادن به صلح و تسلیم شرایط موجود شدن و دیگر عمل نظامی برای سرنگونی تمامیت رژیم خمینی.
معنای فروغ جاویدان اعلام همین موضع سیاسی بود. از این‌رو اجرای عملیات می‌بایست نه تابع الزامهای سیاسی باشد نه تابع ملاحظات نظامی یعنی می‌بایست به فوریت و به هر قیمت صورت بگیرد. چه به پیروزی برسد و چه نرسد...
عملیات «فروغ جاویدان» از ساعت سه و نیم بعدازظهر روز سوم مرداد 1367 آغاز شد. طی این عملیات شهرهای کرند و اسلام‌آباد آزاد شدند و ارتش آزادیبخش طی 150 کیلومتر پیشروی و رسیدن تا نزدیکی کرمانشاه ضربه‌یی کوبنده بر پیکر دستگاه جنگ و سرکوب رژیم فرود آورد و پس از 72ساعت نبرد بی‌وقفه در شبانگاه ششم مرداد بازگشت به پایگاههایش را آغاز کرد.

مسعود رجوی فرمانده کل ارتش آزادیبخش درباره «فروغ جاویدان» و دستاوردهای آن گفت: «... ما در فروغ جاویدان برعکس همه فرصت طلبان و میوه چینان اصل را بر حفظ خودمان نگرفتیم بلکه هم‌چون همیشه به فدای تمام‌عیار گرویدیم، یعنی ثابت کردیم که برای رهایی خلق و میهن قبل از هر چیز با تمام وجود و با تمام قوا پا در رکاب فدای تمام‌عیار گذاشتیم... از روز دوشنبه سوم مرداد (1367) تا پنجشنبه و جمعه ضمن 4، 5روز... بیشتر از 26 لشکر دشمن حدود 19 تیپ 2 گروه بزرگ توپخانه 4پایگاه هوایی و شکاری 3 گروه هوانیروز 9قرارگاه و ستاد اجرایی موسوم به خاتم با ما مقابله کرد. ما با حدود 150 تا 200هزار نیروی دشمن تمام‌عیار چنگ در چنگ شدیم و حدود 55هزار تلفات وارد کردیم. همگان دیدند که چه‌طور لرزه به سراپای رژیم افتاد... و طعم مرگ و سرنگونی را چشید.

تاثیرات زهر آتش‌بس و افزایش جنگ گرگها تحت عنوان «اشتباه ده ساله»
با خاموش شدن شیپور جنگ، طبل دجّالگریهای خمینی نیز از صدا افتاد و تیغ این سؤال فراگیر آن را از هم درید که حاصل 8سال جنگ ویرانگر، خرابی دهها شهر و هزاران روستا، یک میلیون کشته و چند میلیون معلول و آواره و صدها میلیارد دلار خسارت، چه بود و چرا جنگی که در همان هفته اول می‌توانست پایان بگیرد، هشت سال، با وحشتبارترین‌ شکل، به‌طول انجامید؟
چند ماه پس از آتش‌بس، جنگ چنان‌ چهره شومی به‌خود گرفت که حتّی سیاستگذاران اصلی آن در پی آن شدند که ننگ آن را از دامن خود بشویند.
رفسنجانی که تا دیروز از مدافعان جدّی آن بود و می‌گفت: «اگر آتش‌بس را بپذیریم، سقوط حکومتمان را پذیرفته‌ایم اکنون جنگ هشت‌ ساله را به‌کلّی زیر سؤال می‌برد: «اگر با تجربه‌های امروز بخواهیم انقلاب را شروع کنیم تلاش بیشتری می‌کردیم که نگذاریم جنگ آغاز شود... شاید ما با تجربه امروز می‌توانستیم از بروز جنگ جلوگیری کنیم»
موسوی اردبیلی هم با بی‌شرمی آخوندی می‌گفت: «من جزء آنهایی هستم که معتقدند ای کاش جنگ را در فتح خرمشهر متوقف می‌کردیم».
منتظری هم کارنامه دهساله رژیم را یک اشتباه خواند و گفت: «باید بفهمیم اشتباه کردیم. بگوییم ای ملت ایران ما این‌جا اشتباه کردیم... مسئولان حساب کنند که ما در اول انقلاب چه داشتیم و حالا به‌ کجا رسیدیم»
پاسخ خمینی به بحران ناشی از شکست در جنگ (سرکشیدن جام زهر) :
خمینی پس از سرکشیدن جام زهر قطعنامه 598 برای کین جویی از مقاومتی که او را ناگزیر به پذیرش آتش‌بس کرده بود، کشتاری وحشیانه را با این پندار خام در زندانها آغاز کرد که ریشه جنبش مقاومت علیه رژیمش را به کلّی بخشکاند.
البته تدارک کشتار سال 1367 از مدتها پیش چیده شد. خمینی یکی دو سال پیش از این قتل‌عام بر آن شد تا تسمه از گرده زندانیان سیاسی بکشد. او در نامه‌یی به منتظری به تاریخ 12مهر 65 از «هیأت عفو» و آزادی شماری از زندانیان سیاسی به پیشنهاد آن هیأت، انتقاد کرد و نوشت: «... آزادی بی‌رویّة چند صد نفر منافق به دستور هیأتی که با رقّت قلب و حسن ظنّشان واقع شد آمار انفجارها و ترورها و دزدیها را بالا برده است»...

و اکنون زمان آن رسیده بود تا با قتل‌عام دهها هزار زندانی سیاسی که حاضر به تسلیم و وادادگی نشدند ضمن گرفتن انتقام دیرینه خود، فضای رعب و وحشت را نیز برای جلوگیری از اعتراضات مردم و مهار بحرانهای اجتماعی ناشی از شکست در جنگ همراه کرده و از سقوط رژیم جلوگیری بنماید.
*
حکم اعدام مجاهدین توسط خمینی:
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم‌ از آنجا که منافقین خائن به هیچ‌وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کرده‌اند و با توجه به محارب‌ بودن آنها... کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سرموضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند محارب و محکوم به اعدام می‌باشند. رحم بر محاربین ساده‌اندیشی است قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است. امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمائید. آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند [اشداء علی الکفار] باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می‌باشد.
والسلام.
- روح‌الله الموسوی الخمینی»

موضعگیری موسوی اردبیلی قاضی‌القضات خمینی پس از فرمان قتل‌عام:
به‌محض صادر شدن این حکم موسوی اردبیلی رئیس قوه قضاییه چنین موضعگیری کرد: «‌قوه قضاییه در فشار بسیار سخت است… که چرا اینها اعدام نمی‌شوند باید از دم اعدام بشوند. دیگر از محاکمه و آوردن و بردن پرونده محکومین خبری نخواهد بود». رادیو رژیم ـ 15مرداد 67
قتل‌عام زندانیان سیاسی توسط خمینی داغ ننگ جاویدان بر چهره خمینی:
و به این ترتیب از روزهای نخستین مرداد ماه سال 67 یک قتل‌عام سراسری از زندانیان سیاسی به راه افتاد و تا چند ماه بعد ادامه یافت. زمینه‌های این کشتار بی‌رحمانه که یک توطئه سیاه برای یک نسل‌کشی آشکار بود و به دستور خمینی انجام گرفت از سالها قبل فراهم شده بود. هدف اصلی این کشتار از بین بردن زندانیان مجاهدی بود که طی سالیان با مقاومت قهرمانانه خود و تحمل سرفرازانه تمامی سختیها و شکنجه‌های قرون‌وسطایی دژخیمان برگی زرین از مقاومت و فدا در تاریخ انقلاب نوین میهنمان را رقم زده بودند.
اگر ‌چه تهران و زندانهایی هم‌چون اوین و گوهردشت مرکز این کشتار بودند. اما در سراسر ایران هیچ روستا و شهر و استانی نیست که از چندتن تا چند صدتن در این حماسه پایداری میهنی در برابر ارتجاع خون‌آشام شهیدی تقدیم نکرده باشد. این کشتار فجیع و بی‌سابقه با حکم کتبی، دستورهای روزانه و نظارت مستقیم شخص خمینی صورت می‌گرفت.

فتوای قتل سلمان رشدی توسط خمینی:
خمینی، سه رو بعد از سخنرانی منتظری که کارنامه دهساله رژیم را یک اشتباه خواند، فتوای قتل سلمان رشدی، نویسنده انگلیسی کتاب «آیه‌های شیطانی» را صادر کرد. متن کامل فتوای خمینی که در تاریخ
۱۴ فوریه ۱۹۸۹ برای اولین بار از رادیوی دولتی ایران منتشر شد بدین شرح است.
بسمه تعالی
انا لله و انا الیه راجعون،
به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می‌رسانم، مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم شده است، همچنین ناشران مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می‌باشند. از مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس که در این راه کشته شود، شهید است انشاء‌الله. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. و السلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته.
روح‌الله الموسوی الخمینی
۲۹ بهمن ۱۳۶۷ / ۱۷ رجب

یک هفته بعد از این فتوا، در سایه موج جدیدی که این فتوا دامن زد، با یک «پیام مهم» خطاب به‌ روحانیان سراسر کشور و مدرّسین و طلاب حوزه‌ها» وارد میدان تضادهای دو جناح شد او با یورش به منتظری و مخالفان خط امام گفت: «در پایان افتخارآمیز جنگ تحمیلی... عده‌یی با ژست مقدّس‌مآبی چنان تیشه به‌ ریشه دین و انقلاب و نظام می‌زنند که گویی وظیفه‌یی غیر از این ندارند. آیا در مقابل این افعی‌ها نباید اتّحاد طلاب عزیز حفظ شود؟
خمینی در این پیام مجدداً یادآوری کرد: «دشمنان از دیرباز برای اختلاف افکنی میان روحانیان آماده شده‌اند. غفلت از آن همه چیز را برباد می‌دهد. حال اختلاف بر هر شکلی باشد، بدبینی شدید نسبت به مسئولان بالا باشد یا مرزبندی فقه سنتی و پویا و امثال آن... نگران تقابل و تعارض جناحهای مؤمن به‌ انقلابم.
این فتوا تا به امروز بر قوت خود باقی است. ولی‌فقیه فعلی رژیم، خامنه‌ای نیز در سال
۱۳۸۳ خورشیدی حکم خمینی را غیرقابل تغییر خواند. پس از این فتوا برخی از نهادهای دولتی ایران، جایزه‌هایی برای قتل او تعیین کردند.
بدین وسیله و با این فتوا پهنه جدیدی در سیاست خارجی رژیم باز شد که در ابعاد وسیع به ترور و کشتار مخالفان در خارج از ایران و صدور تروریسم در تمامی کشورهای منطقه راه برد که هم‌چنان تا امروز ادامه دارد.
*
خمینی بزرگترین جراحی سیاسی: عزل منتظری:
قتل‌عام زندانیان سیاسی و جوشش آن خونهای به‌ناحق ریخته‌شده، بزرگترین جراحی سیاسی رژیم ولایت‌فقیه را به‌دنبال داشت. در پی نامه‌های اعتراضی منتظری به خمینی بر‌ سر کشتار مجاهدین، روز سه‌شنبه 8‌فروردین‌68 خمینی ناچار شد قائم‌مقام رهبری رژیم یعنی منتظری را برکنار کند.
منتظری در اعتراض به قتل‌عام زندانیان در نامه‌یی به خمینی در 9‌مرداد‌67 از جمله گفته بود که:
«اعدام چند‌ هزار نفر در ظرف چند‌ روز عکس‌العمل خوبی ندارد»!
«اعدام موجودین از سابق در زندانها در شرایط فعلی حمل بر کینه‌توزی و انتقامجویی می‌شود»
«تابه‌حال از کشتنها و خشونتها نتیجه‌یی نگرفته‌ایم جز این‌که جاذبه منافقین و ضدانقلاب را زیاد کرده‌ایم‌ اگر فرضاً بر‌ دستور خودتان اصرار دارید، اقلاً دستور دهید، ملاک اتفاق‌نظر قاضی و دادستان و مسئول اطلاعات باشد نه اکثریت، و زنان هم استثنا شوند، مخصوصاً زنان بچه‌دار. بالاخره اعدام چندهزار نفر در ظرف چند‌روز، هم عکس‌العمل خوب ندارد و هم خالی از خطا نخواهد بود…».

مرگ خمینی:
سرانجام روز 13خرداد 68 خمینی مرد و به حیات ننگین خود خاتمه داد. با مرگ او «خط امام» حامی و صاحب خود را

از دست داد. و در برابر جناح مخالف و مردم به‌جان آمده از جنگ و اختناق تنها ماند.
پایان

نظرات

پربیننده ترین

سخن روز: خامنه‌ای و روحانی؛ یأس و درماندگی به‌زبان معکوس

قتل‌عام ۶۷ ـ فراتر از شقاوت ـ شماره ۳۰