«آقازادهها» یا نارد؟
موضوع «آقازادهها» و «ژنخوب»ها در نظام ولایت فقیه به نقطهای رسیده است که عوامل حکومت مجبور به واکنش نشان دادن به آن هستند.
پرویز سروری عضو سابق «شورای شهر» تهران که عنوان «دبیر کل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی» را یدک میکشد، بعد از آن که موجی گسترده در فضای مجازی، علیه «آقازادهها» و «ژنخوب»ها به راه افتاد ناچار شد اعترافاتی در این زمینه بکند. [تسنیم۲۷شهریور۹۶]
جلوگیری دستگاههای ذیربط
سروری به شیوع و گسترش دو پدیده «فامیلسالاری» و «آقازادهسالاری» اشاره میکند که «مسئله مهمی است و باید حتما باید موضوع فرهنگسازی شود و از طرف دستگاههای ذیربط از این دست انتصابها جلوگیری شود.» سروری که در مقام مدعی حرف میزند آگاهانه بر این واقعیت سرپوش میگذارد که وقتی صحبت از «فامیلسالاری» و «آقازادهسالاری» میشود، نقطه شروع، شیوع و پدیدآیی آن در همین «دستگاههای ذیربط» نظام است که وی رسیدگی به این موضوعات را، به آنها احاله میدهد.
فرصتهای برابر! اجتماعی در ولایت فقیه
سروری مانند کسی که به تازگی با حکومت ولایت فقیه آشنا شده باشد و یا چشمبسته تحت تبلیغات ولایت فقیه قرار گرفته باشد، عنوان میکند که «این یک پدیدهای است که با ارزشهای انقلاب اسلامی همخوانی ندارد» و نظام را اینگونه «که از فرصتهای برابر اجتماعی سخن میگوید» تعریف میکند که «پذیرفته نیست که هر کسی نسبتی با مقامی دارد جایگاهی در کشور پیدا کند و سمتهای مهمی را بدست آورد.»
ماهیت اعتراض سروری
سروری نه فراموشکار است نه به تازگی با ولایت فقیه آشنا شده است. که اینگونه اندر سجایای! نظام سخن بگوید، تاکتیک سروری این سود را به نظام میرساند، که نشان می دهد فردی از درون نظام در مقام مدعی بر پدیده «فامیلسالاری» و «آقازادهسالاری» معترض و مخالف است و سود دیگر اینکه به عنوان یک سوپاپ اطمینان، به طور ماهرانه این نتیجه را به ناخودآگاه مخاطب القاء میکند که در نظام میشود، به چنین موضوعاتی پرداخت بیآنکه عواقبی برای فرد معترض در پی داشته باشد. حال آنکه «فامیلسالاری» و «آقازادهسالاری» بیش از همه جا، پیرامون خامنهای، روحانی، لاریجانی و دیگر سران حکومت تنیده شده است و سرنوشت کسی که بخواهد از بین مردم کف جامعه و از طبقه فرودستان به سران حکومت در این مورد اعتراض یا مخالفت کند، براستی چه خواهد بود؟
دعوای جناحی یا انتقاد؟
«فامیلسالاری» و «آقازادهسالاری» در تار و پود نظام چنان تنیده شده است که در یک هماهنگی شوم، هیچ کس جز در دعواهای جناحی درون حاکمیت و برای به دست آوردن قدرت بیشتر و در مواقعی برای سوپاپ اطمینان! «آزادی بیان» و «حق داشتن اعتراض» نمیتواند حرفی درباره آن به زبان بیاورد.
قاعده در برابر استثناء!
سروری اضافه میکند «اگر آقازادهای در جایی مسئولیتی گرفت، فرض ما این است که بر اساس رانت بوده مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.»
هزینه سنگین
وقتی بلندی صدای غارتشدگان و کولبران که به خاطر لقمهی نانی در مقابل لوله تفنگ سپاه خامنهای قرار میگیرند، بلند شده است، سروری را ناچار میکند که بر «سنگینترین هزینه در این زمینه» انگشت بگذارد و آنرا «مسئله اعتماد مردم نسبت به نظام» بداند که «اعتماد مردم را از بین میبرد و مردم فکر میکنند زمانی که نیاز به هزینهدادن و خون دادن باشد آنها باید پایکار باشند اما زمان تقسیم مسئولیتها، سمتها به فرزندان مسئولان و سیاسیون میرسد.» اما اکنون این کولبران کردستان هستند که خون میدهند، این کارگران آقدره هستند که شلاق سپاه بر تنشان میخورد و این کودکان کار هستند که بازداشت میشوند.
بازخواست
سروری در پایان راهکاری را در پیش پای مخاطبش قرار میدهد بیآنکه ذرهای به آن معتقد باشد یا امکان آن در نظام وجود داشته باشد «مسئولانی که فرزندانشان به سمتهای مهم رسیدهاند باید مورد بازخواست قرار دهند که این افراد چطور بدون داشتن هیچ پارامتری به این سمتها رسیدهاند؛ به طور کلی هم در قانون باید تغییر ایجاد شود و هم رسانهها باید در این زمینه مهم مطالبهگر باشند»
بازخواست واقعی
«آقازادهها» مانند نارد که بر بدن جانداران زنده چسبیده و بیهیچ زحمتی خون آنها رو مورد تغذیه قرار میدهد، قطعا روزی مورد بازخواست قرار خواهند گرفت. بازخواست واقعی از «فامیلسالاری» و «آقازادهسالاری» از سران حکومت، نه از سوی رسانههای نظام و قانون ولایت فقیه، بلکه از سوی طبقه فرودست جامعه خواهد بود. صدای کودکانکار، دستفروشان سرکوبشده، کولبران پیر و نوجوان و تحصیلکرده، ارتش بیکاران، فارغالتحصیلان بیکار دانشگاهها جز این چیزی را نوید نمیدهد.
نظرات