دستگیری کودکان کار در تهران و گزارشی از اشتغال!

از ۱۵ شهریور، ۳۰۰ کودک کار در تهران دستگیر شده‌اند.

کودک کار

یکی از نتایج حاکمیت خلافت اسلامی! بر ایران، گستردگی پدیده‌ای به‌نام کار کودکان است. کودکان کار به طور معمول از حداقل حقوق‌های یک کارگر نیز محروم هستند و مورد شدیدترین نوع استثمار قرار می‌گیرند. آنها به واسطه سن پایین و آسیب پذیری‌شان در معرض تعدی و آزار قرار دارند و در اغلب موارد گرفتار باندهای مافیایی می‌شوند.

یک میلیون و هفتصد هزار کودک کار

براساس آمارها در ایران یک میلیون و هفتصد هزار کودک کار شناسایی شده است. [بی بی سی فارسی ۲۳ خرداد ۹۵] کودکانی که ناچار به ترک تحصیل شده‌اند یا در معرض آن قرار دارند، یا هرگز مدرسه را تجربه نکرده‌اند. این کودکان نقشی تعیین کننده در امرار معاش خانواده‌هایشان دارند و اگر به هر دلیل خانواده خود را از دست داده باشند، برای زنده ماندن چاره‌ای به جز ورود به بازار کار کودک را ندارند.

نمای ثابت

حضور کودکان کار در خیابان‌های تهران و سایر شهرهای بزرگ کشور به بخشی از نمای ثابت زندگی شهری تبدیل شده است. کودکان آدامس فروش، کسانی که شیشه‌ی اتومبیل‌ها را تمیز می‌کنند، کسانی که نوازندگی می‌کنند، کسانی که گل می‌فروشند و این تازه بخش علنی کار کودکان است. بسیاری از همین کودکان در کارگاه‌هایی به کار گرفته می‌شوند که از چشم‌ها پنهان است و این داستان سر دراز دارد.

سرکوب

جمهوری اسلامی! که خود آفریننده‌ی چنین معضلی است و با سیاست‌های اقتصادی‌اش روزانه بر خیل فقیران می‌افزاید و شکاف طبقاتی را در جامعه تعمیق می‌دهد، همین موضوع کودکان کار را به وسیله‌ای برای اعمال سرکوب و ایجاد رعب در جامعه تبدیل کرده است.

۳۰۰ دستگیری

براساس گزارش‌های فعالان حقوق کودک ۳۰۰ کودک کار از پانزدهم شهریور به بعد بازداشت شده‌اند. برخی از آنها اتباع کشورهای خارجی هستند و برخی دیگر ایرانی. «سازمان بهزیستی» زیر نظر «وزارت کار و رفاه اجتماعی ایران»، با همکاری «فرمانداری»، از مجریان و ناظران اصلی این طرح است. [بی بی سی فارسی ۲۷ شهریور ۹۶] هدف ظاهری طرح ساماندهی! کودکان کار است اما فعالان حقوق کودک می‌گویند تنها نتیجه این کار به خطر انداختن جان و سلامت کودکان است و بعد از مدتی همه‌ی آنها مجددا در سطح شهر ظاهر می‌شوند زیرا ریشه‌ی موضوع که فقر است کماکان برسر جای خود قرار دارد.

بازداشتگاه

کودکان دستگیر شده افغان به اردوگاه ورامین، نوجوانان ایرانی به مرکز یاسر و کودکان کوچک‌تر به مرکز بعثت فرستاده شده‌اند. براساس گزارش شهروند: «کودکانی که در مرکز ساماندهی یاسر نگهداری می‌شوند از دیدار خانواده‌هایشان محرومند». [شهروند ۲۷ شهریور ۹۶]

یک نمونه

در یک نمونه از پیگری خانواده‌های ایرانی از کودکان دستگیر شده‌شان، روزنامه شهروند به خانواده‌ی ابوالفضل ۱۷ ساله و برادر ۷-۸ ساله‌اش اشاره می‌کند. کار این خانواده تنبک زدن و خواندن است. و زندگی‌شان را با پولی که به این طریق در‌می‌آورند، می‌گردانند. اعضای خانواده وقتی ابوالفضل و برادرش را در یکی از بازداشتگاه‌های بهزیستی پیدا می‌کنند به آنها دلداری می‌دهند که به زودی آزادتان می‌کنیم.
مادر ابوالفضل عکس فرزندانش را نشان می‌دهد و می‌گوید: «چهار روز است این‌جاییم و آزادشان نمی‌کنند. شناسنامه‌ام را ببین: تهران، مال من است.» در این میان او افزون بر‌آنکه برای آزادی دو پسرش بی‌تابی می‌کند، گزارشی نیز از وضعیت اشتغال در کشور می‌دهد. او شاید پژوهشگر نباشد اما مشاهدات عینی‌اش کاملا قابل استناد است. او می‌گوید: «الان که مهندس‌ها هم بیکارند. بچه‌های من آنقدر که سیاه و سفید را بدانند درس خواندند. برادر شوهرم با بدبختی و نداری درس خواند اما کار نیست الان او هم تنبک گرفته دستش.»

در همین زمینه:

نظرات

پربیننده ترین

سخن روز: خامنه‌ای و روحانی؛ یأس و درماندگی به‌زبان معکوس

قتل‌عام ۶۷ ـ فراتر از شقاوت ـ شماره ۳۰