دفاع از اعدامهای دهه۶۰ در کنار رأفت اسلامی به سعی عرب سرخی
فیضالله عرب سرخی از اعدام مجاهدین خلق در دهه ۶۰ دفاع میکند اما یادآور میشود که میشد با زندانیان پشیمان! با رأفت اسلامی! برخورد کرد.
متهمین
وقتی جنبش دادخواهی جای خود را در جامعه باز میکند، بسیار طبیعی و قابل انتظار است که متهمین کشتارهای دههی شصت یک به یک به صحنه بیایند تا دستهای خونآلود خود را بشویند و مدعی شوند که در آن سالها نقشی در سرکوب نداشتهاند. هرچند در این میان بسیار دیده میشود، پروندهی سایر دوستان و شرکای قدیمی خود را رو میکنند واین داستان ادامه پیدا میکند. جمهوری اسلامی! و اجزای آن یا باید به تمام سکوت پیشه کنند یا اگر شروع به سخن گفتن، کردند، هیچ نتیجهای در چشمانداز نخواهد بود جز آنکه سهم بیشتری از واقعیت بر روی دایره بریزد.
در ۵ مهر، روزنامه شرق فیضالله عرب سرخی از اعضای «مجاهد انقلاب اسلامی» را به صحنه آورده است که به قدر وسع خود کارنامه خود و سایر شرکایش را پاک کند.
در ۵ مهر، روزنامه شرق فیضالله عرب سرخی از اعضای «مجاهد انقلاب اسلامی» را به صحنه آورده است که به قدر وسع خود کارنامه خود و سایر شرکایش را پاک کند.
کارنامه
فیضالله عرب سرخی بنا به اظهارات خود در این مصاحبه، از افراد حفاظت مدرسه علوی در زمان استقرار خمینی در آن، بعد از ورود به کشور در بهمن ۵۷ بود. او سپس به گروه «امت واحده» میپیوندد که از جمله گروههای موسس «مجاهدین انقلاب اسلامی» در فروردین ۵۸، با هدف مقابله با مجاهدین خلق، بود. او سپس وارد سپاه میشود و از آنجا به اطلاعات سپاه میرود. عرب سرخی مدعیست که در آنجا فقط کار گزینش افراد را انجام میداده است و نقشی در بازجوییها یا تیمهای عملیاتی اطلاعات سپاه نداشته است.
انکار
عرب سرخی در این مصاحبه به شدت میکوشد تا هرگونه نقش خود را در بازجوییها و تیمهای عملیاتی سپاه انکار کند. او در مورد دوستانش در «مجاهدین انقلاب اسلامی» نیز همین خط را در پیش میگیرد، یا در مورد کارهای آنها اظهار بیاطلاعی میکند یا آنجایی که نمیتواند انکار کند، نقش آنها را در بازجوییها را، فکری و فرهنگی معرفی میکند.
بازجوی فکری!
درباره آرمین یکی دیگر از اعضای «مجاهدین انقلاب اسلامی»، میگوید: او بعد از ۳۰ خرداد ۶۰ «برای کارهای فکری» با «مجاهدین خلق» به سپاه وارد شد. به گفتهی عرب سرخی کار آرمین این بود که با اسرای مجاهدین خلق، «بحثهای ایدئولوژیک» کند «تا آنها اقناع شوند».
عرب سرخی تنها به تطهیر نقش خود و دوستانش در مورد شکنجهها و کشتارهای دهه ۶۰ نمیپردازد بلکه شرکای جناح مقابل را نیز «تطهیر» میکند. او میکوشد تا حسن شایانفر از بازجویان و عناصر امنیتی نظام را بهعنوان فردی «فرهنگی» معرفی کند که در دهه ۶۰ در زندان اوین مشغول کارهای فرهنگی! بوده است.
عرب سرخی تنها به تطهیر نقش خود و دوستانش در مورد شکنجهها و کشتارهای دهه ۶۰ نمیپردازد بلکه شرکای جناح مقابل را نیز «تطهیر» میکند. او میکوشد تا حسن شایانفر از بازجویان و عناصر امنیتی نظام را بهعنوان فردی «فرهنگی» معرفی کند که در دهه ۶۰ در زندان اوین مشغول کارهای فرهنگی! بوده است.
مجاهدین خلق
اصلیترین آماج سرکوب خونینی که از ۳۰ خرداد ۶۰ توسط جمهوری اسلامی! آغاز شد، متوجه مجاهدین خلق بود. دستگیریهای گسترده، شکنجههای هولناک و اعدامهای فراقانونی مشخصهی اصلی دهه ۶۰ است که اوج آن در تابستان ۶۷ و با قتل عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی انجام گرفت.
زمینه سازی سرکوب و کشتاری که از ۳۰ خرداد ۶۰ وارد مرحلهی نهاییاش شد، از همان روزها و ماههای بعد از انقلاب بهمن ۵۷ آغاز شد. نیروهای جمهوری اسلامی! و از جمله «مجاهدین انقلاب اسلامی» مراکز مجاهدین خلق را به طور مستمر مورد حمله قرار میدادند. تقریبا تمامی میتینگها و گردهمآییهای مسالمتآمیز مجاهدین خلق با تعدادی مجروح، دستگیری و کشته به پایان میرسید. فروش نشریه مجاهد، فروشندگان آنرا که به طور معمول از دختران و پسران جوان و دانش آموز بودند در معرض کتک خوردن از طرف «حزباللهی»ها یا همان عناصر چماقدار قرار میداد. این ضرب و شتم در موارد متعددی به مرگ منتهی میشد.
تا پیش از ۳۰ خرداد ۶۰ بیش از ۵۰ نفر از نیروهای مجاهدین خلق توسط بیعت کردگان با خمینی که در بر گیرندهی عرب سرخی و دوستانش نیز میشد، کشته شده بودند. همچنین بیش از هزارنفر دستگیر و شکنجه شده بودند.
خمینی مجاهدین خلق را از حیات سیاسی محروم کرده بود. کاندیدای آنها را از انتخابات ریاست جمهوری حذف کرده و مانع از ورود حتی یک نماینده از آنها به «مجلس» شده بود. نشریه مجاهد ممنوع، دفاتر مجاهدین تعطیل و حکم بازداشت رهبران آنها صادر شده بود. تنها جرم منتسب به مجاهدین خلق عدم بیعت با خمینی بود.
زمینه سازی سرکوب و کشتاری که از ۳۰ خرداد ۶۰ وارد مرحلهی نهاییاش شد، از همان روزها و ماههای بعد از انقلاب بهمن ۵۷ آغاز شد. نیروهای جمهوری اسلامی! و از جمله «مجاهدین انقلاب اسلامی» مراکز مجاهدین خلق را به طور مستمر مورد حمله قرار میدادند. تقریبا تمامی میتینگها و گردهمآییهای مسالمتآمیز مجاهدین خلق با تعدادی مجروح، دستگیری و کشته به پایان میرسید. فروش نشریه مجاهد، فروشندگان آنرا که به طور معمول از دختران و پسران جوان و دانش آموز بودند در معرض کتک خوردن از طرف «حزباللهی»ها یا همان عناصر چماقدار قرار میداد. این ضرب و شتم در موارد متعددی به مرگ منتهی میشد.
تا پیش از ۳۰ خرداد ۶۰ بیش از ۵۰ نفر از نیروهای مجاهدین خلق توسط بیعت کردگان با خمینی که در بر گیرندهی عرب سرخی و دوستانش نیز میشد، کشته شده بودند. همچنین بیش از هزارنفر دستگیر و شکنجه شده بودند.
خمینی مجاهدین خلق را از حیات سیاسی محروم کرده بود. کاندیدای آنها را از انتخابات ریاست جمهوری حذف کرده و مانع از ورود حتی یک نماینده از آنها به «مجلس» شده بود. نشریه مجاهد ممنوع، دفاتر مجاهدین تعطیل و حکم بازداشت رهبران آنها صادر شده بود. تنها جرم منتسب به مجاهدین خلق عدم بیعت با خمینی بود.
بخش اصلی مصاحبه
بخش اصلی و محتوایی مصاحبهی عرب سرخی تعیین تکلیف با این بخش از تاریخ معاصر ایران است. او به عمد از روی همهی این وقایع میگذرد تا کشتار مجاهدین خلق را مشروع نشان دهد.
عرب سرخی میگوید: «ما قطعا با برخورد با مجاهدین موافق بودیم» و سپس مدعی میشود: «آنها اسلحه به دست گرفته بودند و مردم را از بالا تا پایین میکشتند.» «کسی که آدم میکشد، حکمش اعدام است.» او در حالی از «آدم کشتن» سخن میگوید که فلاحیان پیشتر اعلام کرده بود که صرف ارتباط و همکاری با مجاهدین خلق حکمش مرگ بود. او همین امر را به فتوای خمینی مستند میکند. [علی فلاحیان در مصاحبه با دهباشی؛ دهه۶۰ و اعدام برای همه] لازم به یادآوری نیست که عرب سرخی و دوستانش نیز از بیعت کردگان با خمینی بودند.
عرب سرخی میگوید: «ما قطعا با برخورد با مجاهدین موافق بودیم» و سپس مدعی میشود: «آنها اسلحه به دست گرفته بودند و مردم را از بالا تا پایین میکشتند.» «کسی که آدم میکشد، حکمش اعدام است.» او در حالی از «آدم کشتن» سخن میگوید که فلاحیان پیشتر اعلام کرده بود که صرف ارتباط و همکاری با مجاهدین خلق حکمش مرگ بود. او همین امر را به فتوای خمینی مستند میکند. [علی فلاحیان در مصاحبه با دهباشی؛ دهه۶۰ و اعدام برای همه] لازم به یادآوری نیست که عرب سرخی و دوستانش نیز از بیعت کردگان با خمینی بودند.
تناقض یا دروغ
عرب سرخی در ادامه میگوید: «سال ۵۹ و ۶۰ حکومتی سر کار آمده است و رهبران آنها از جایگاه مردمی برخوردار هستند و رقیبان آنها بالعکس چنین جایگاهی ندارند. حالا عدهای اسلحه دست گرفته و با این حکومت مبارزه میکنند، طبیعتا باید برخورد میشد».
در سال ۵۹ نخستین رئیس جمهوری خمینی بر سر کار میآید که از قضا این فرد در انتهای خرداد ۶۰، توسط حزب جمهوری اسلامی! و گروه «مجاهدین انقلاب اسلامی» حذف میشود و حتی خود عرب سرخی نیز در تیمی که برای دستگیری او میرود حضور داشته است. گناه آن نخستین رئیس جمهوری از نظر خمینی نزدیکی به مجاهدین خلق بود و خامنهای به صراحت در ۳۱ خرداد ۶۰ بر این امر تاکید کرد. [روز قدس! و عدم کفایت روحانی]
از قضا تنها با حمایت، پشتیبانی و حفاظت مجاهدین خلق بود که آن نخستین رئیس جمهوری خمینی از دست عرب سرخی و دوستانش جان سالم به در برد. حال منظور عرب سرخی از اشاره به سال ۵۹ و ۶۰ چیست؟
در سال ۵۹ نخستین رئیس جمهوری خمینی بر سر کار میآید که از قضا این فرد در انتهای خرداد ۶۰، توسط حزب جمهوری اسلامی! و گروه «مجاهدین انقلاب اسلامی» حذف میشود و حتی خود عرب سرخی نیز در تیمی که برای دستگیری او میرود حضور داشته است. گناه آن نخستین رئیس جمهوری از نظر خمینی نزدیکی به مجاهدین خلق بود و خامنهای به صراحت در ۳۱ خرداد ۶۰ بر این امر تاکید کرد. [روز قدس! و عدم کفایت روحانی]
از قضا تنها با حمایت، پشتیبانی و حفاظت مجاهدین خلق بود که آن نخستین رئیس جمهوری خمینی از دست عرب سرخی و دوستانش جان سالم به در برد. حال منظور عرب سرخی از اشاره به سال ۵۹ و ۶۰ چیست؟
تفاوت
با این همه عرب سرخی میکوشد تفاوت! جناح خود و جناح رقیب را بارز کند. او ضمن تایید سرکوب و اعدام مجاهدین خلق اما مدعیست که از وارد کردن یک تبصره در این امر نیز دفاع میکردند؛ «بحث ما این بود که میشد با عدهای که آلوده ماجرا نشده بودند و پشیمان بودند، با رأفت برخورد شود، درحالیکه ممکن بود گاهی سختگیرانه برخورد شود.» [شرق ۵ مهر ۹۶]
پوستین اصلاح طلبی
عرب سرخی و دوستانش که از خرداد ۷۶ پوستین اصلاح طلبی بر تن کردند و مدعی جامعه مدنی، آزادی مطبوعات و ... شدند، خود از کسانی بودند که با شراکت در سرکوب از شکل گیری جامعه مدنی در ایران ممانعت کرده بودند. گناه آنها، تنها در اعمالی که در دهه ۶۰ مرتکب شدند خلاصه نمیشود، گناه بزرگتر پرده پوشی تاریخ برای پیشبرد اهداف سیاسی در امروز است، و اصل بزرگتر آن است که جنایت علیه بشریت هرگز مشمول مرور زمان نمیشود.
در همین زمینه:
محمد سلامتی و نقش «مجاهدین انقلاب» در سرکوب
سرکوب و شکنجه در دهه۶۰ به روایت اکبر براتی
ماجرای نیمروز؛ تاریخ به روایت «اطلاعات سپاه»
لاجوردی و شکنجه به روایت علیرضا اسلامی
رازینی؛ برگرداندن ورق با اعدام
سرکوب و شکنجه در دهه۶۰ به روایت اکبر براتی
ماجرای نیمروز؛ تاریخ به روایت «اطلاعات سپاه»
لاجوردی و شکنجه به روایت علیرضا اسلامی
رازینی؛ برگرداندن ورق با اعدام
نظرات