سخن روز: سفر شکست خورده روحانی و آزمایش موشکی
اما سخنرانی رئیسجمهور آمریکا در مجمع عمومی، سطل آب یخی بود که بر سر امیدهای گرم رژیم ریخت. در همان روز 28شهریور و یک ساعت پیش از سخنرانی ترامپ، روحانی شاید با اطلاع از مضمون سخنرانی ترامپ، در مصاحبهیی با شبکه تلویزیونی «ان.بی.سی» آمریکا گفت: «در وضعیتی که مقامات آمریکا موضوع ‘تغییر رژیم’ را در ایران مطرح میکنند دیگر حرف زدن مقامات ایران با آمریکاییها معنا ندارد».
همین مضمون را روزنامه رسالت (2مهر) بهعنوان شاخص شکست کامل سفر روحانی، برجسته نمود و «دستاورد پنجمین سفر روحانی بهنیویورک» را در دو جمله روحانی و ظریف خلاصه کرد؛ روحانی گفت: «مذاکره با آمریکا اتلاف وقت است»! و ظریف گفت: «مذاکره با آمریکا فایده ندارد»!
به این ترتیب روشن میشود هدف اصلی روحانی در سفر بهنیویورک، مذاکره با مقامهای آمریکایی بوده است، اما نه روحانی و نه ظریف موفق نشدند با هیچ مقام آمریکایی دیدار و گفتگو کنند.
همچنین میتوان گفت مضمون این گفتگوها، که البته امکان وقوع پیدا نکرد، بنا بر اشارهها و تصریحهای روحانی، میتوانست درباره مسائل مختلف با «الگوی برجام» بوده باشد، مانند تعیین تکلیف زوایای تاریک برجام، بازرسی از مراکز نظامی و غیرنظامی، پروژه موشکی، مسائل منطقهیی و کم و کیف حضور رژیم در سوریه و عراق و یمن، یعنی برجامهای 2 و 3 و غیره...
روشن است که سفر روحانی چه در کلیت آن و چه در جزییاتی که اشاره شد، نمیتواند بدون اذن و اجازه ولیفقیه ارتجاع بوده باشد؛ اما به نظر میرسد که این، با مواضع خامنهای و باند او و شاخ و شانه کشیدنهای موشکی و عربدهکشیهای منطقهیی پاسداران در تناقض است؛ تناقضی که ریشه در ماهیت رژیم دارد که از یک طرف تضمین بقای خود را در بمب اتمی، در موشکهای بالستیک و در حمایت همهجانبه از بشار اسد جنایتکار و حفظ سوریه بهمثابه عمق استراتژیکیاش جستجو میکند، اما از طرف دیگر پافشاری روی این موارد، آن را رو در روی جامعه جهانی قرار میدهد؛ کما اینکه موشکپرانی اخیر موجب شد که شکاف اروپا با آمریکا بر سر برجام، بهزیان رژیم بسته شد و وزارتخارجه فرانسه با صدور بیانیهیی ضمن ابراز نگرانی شدید نسبت بهپرتاب موشک بالستیک جدید توسط رژیم آخوندی، از دبیرکل مللمتحد خواست تا گزارش کاملی درباره این اقدام رژیم تهیه کند.
البته از نظر خامنهای پوشیده نبود که هزینه موشکپرانی در شرایط سیاسی کنونی، غیرقابل مقایسه با «دوران طلایی اوباما» ست اما بهزعم خود برای مهار اوضاع انفجاری جامعه و همچنین روحیه دادن بهنیروهای مرعوبش و مهار ریزش رو بهگسترش چارهیی جز یک چنین قدرتنمایی نداشت تا در پناه آن بتواند هم ضعف و وضعیت فلاکتبار رژیم خود را از انظار پوشیده و پنهان سازد و هم از آن بهعنوان دود استتار برای عقبنشینیهای زبونانه خود استفاده کند.
ذکر این نکته اهمیت دارد که منظور از نیروهای رژیم، تنها مزدوران داخل کشور نیست، بلکه با اهمیتی بیشتر، مزدوران برون مرزی رژیم مانند حزبالله لبنان و مزدوران افغانی موسوم به فاطمیون در سوریه، حوثیها در یمن و شبهنظامیان و مزدوران 9بدری در عراق مورد نظرند که سریعتر از مزدوران داخلی، ضعف و درگل ماندگی رژیم آخوندی را درمییابند و در معرض ریزش و پاشیدگی قرار میگیرند که آثار خود را به سرعت در تضعیف موقعیت منطقهیی رژیم آشکار میکند.
بنابراین روشن میشود که چرا بهرغم هزینههای بسیار گزاف شاخ و شانه کشیدنهای موشکی، خامنهای برای آن که صورت نظام را با سیلی سرخ نگهدارد و مانع مشاهده آثار ضعف و از هم پاشیدگی رژیم توسط تودههای بهجان آمده شود، از یک سو به عربدهکشی علیه آمریکا و فحاشی علیه ترامپ میپردازد و اقدام به موشکپرانی میکند و از سوی دیگر اعدامها را بهطور چشمگیری افزایش میدهد و بهمنظور مزید ارعاب، قطع دست و درآوردن چشم از حدقه را هم بهآن میافزاید. اما واقعیت این است که رژیم بهگفته مهرههای خودش و بهمعنی واقعی کلمه در «هچل» قرار دارد و هر ترفند و اقدامی برای تخفیف یک بحران، موجب تشدید سایر بحرانهای در همتنیده رژیم میگردد و نظام ولایت فقیه را در باتلاقی که در آن گرفتار آمده، بیشتر و بیشتر فرو میبرد
نظرات