جدال! مغازه‌دارها با دستفروشان در متن یک اقتصاد فروپاشیده

مغازه‌دارها به حضور دستفروشان معترضند زیرا آنها را مانع کسب خود می‌دانند و دستفروشان می‌گویند پس کجا بساط کنیم.

مغازه‌دارها

مغازه‌دارها مغازه‌های خود را به نشانه‌ی اعتراض به حضور دستفروش‌ها تعطیل می‌کنند، حرف آنها این است که مالیات و عوارض را ما می‌پردازیم اما دستفروش‌ها بدون پرداخت این بها در مقابل مغازه‌های ما مشغول فروش اجناس خود هستند، و چون مالیات و عوارض هم نمی‌دهند همان جنس را ارزان‌تر می‌فروشند.

دستفروش‌ها

دستفروش‌ها اما می‌گویند برای همین موزاییک‌هایی که بر روی آن بساط می‌کنیم باید به «شهرداری» پول بدهیم و اگر دستفروشی نکنیم، پس چکار کنیم؟
دستفروش‌ها می‌گویند هر روز باید با یک نفر دعوا کنیم، یک روز با «شهرداری» و یک روز با کسبه. یک روز بساطمان را به هم می‌زنند و روز دیگر دارایی‌مان را می‌برند. [شهروند ۱۴ شهریور ۹۶]

ریشه‌ی مشکل

مشکل در کیست؟ آیا کسبه سودجو هستند و نمی‌توانند رقبای خود را در پیاده روی مقابل مغازه‌هایشان تحمل کنند؟ آیا دستفروش‌ها افرادی فرصت طلب هستند که بدون آنکه بهای شغل‌شان را به‌عنوان عوارض و مالیات پرداخت کنند، در هر کجا که می‌خواهند بساط کاسبی خود را به راه می‌اندازند؟
شاید لازم باشد چند مؤلفه دیگر نیز مورد بررسی قرار گیرد، و آنگاه بار دیگر در این موضوع تأمل کرد.

چند علت

در سیرک انتخابات! ریاست جمهوری! اخیر، قالیباف، «شهردار تهران» و یکی از «کاندیدا»ها اعلام کرد که ۹۶ درصد جامعه از مواهب اقتصادی موجود در کشور محروم هستند. [طبقه چهار درصدی و جنگ های تجاوزکارانه] در همان انتخابات! قالیباف اعلام کرد که در کشور ۲۵ میلیون فقیر مطلق وجود دارد و رئیسی گفت که ۱۶ میلیون ایرانی حاشیه نشین هستند. [دو دختر با یک چادر] پیش از همه‌ی آنها خامنه‌ای در سخنرانی روز اول سال نو در مشهد از ۲۵ میلیارد دلار قاچاق کالا به کشور سخن گفت. [زبان گویای نظام! و شنیدن صدای فقر مردم]
اخیرا نیز کرباسیان، «وزیر امور اقتصادی و دارایی» اعلام کرد که با سونامی بیکاری مواجه خواهیم بود. [مسعود کرباسیان، سونامی بیکاری و نظام بانکی معیوب] در تظاهرات مالباختگان موسسات اعتباری نیز به کرات شنیده و می‌شنویم که می‌گویند: «یک اختلاس کم بشه مشکل ما حل می‌شه». بازنشستگان نیز در تجمع اعتراضی‌شان به تاریخ ۳۱ مرداد ۹۶ شعار دادند: «خط فقر چهار میلیون، حقوق ما یه میلیون» [تظاهرات بازنشستگان، ۳۱ مرداد؛ «کارگر، دانشجو، معلم، اتحاد اتحاد»]

زمینه

واقعیت آن است که مغازه‌دار و دستفروش هر دو در متن این اقتصاد و چنین شرایطی باید امرار معاش کنند. چه بسا در فشارهای روزانه، آنها یکدیگر را مانع یا رقیب خود ببینند اما هر دوی آنها قربانی یک نظام اقتصادی و اجتماعی هستند.
در اقتصاد ایران که براساس فروش نفت حرکت می‌کند و خبری از تولید و صنعت در آن نیست به طور طبیعی شغل‌ فروشندگی و مغازه‌داری رشد پیدا می‌کند. در این وضعیت به جای شکل‌گیری فروشگاه‌های بزرگ و چند منظوره، بیش از پیش فروشنده‌های خرد سر بر می‌دارند. به همین دلیل است که در ایران ۵ برابر میانگین جهانی مغازه و فروشگاه وجود دارد.
احمد کریمی، «دبیرکل جامعه انجمن اسلامی بازار و اصناف کشور»، می‌گوید: «اقتصاد مریضی داریم. باید موانع پیش‌پای تولید و صادرات برداشته شده و واردات کنترل شود». [شهروند ۱۴ شهریور ۹۶]

سرکوب

در این میان جمهوری اسلامی! بیشترین بهره را می‌برد. سرکوب دستفروشان توسط ماموران «شهرداری» یکی از سوژه‌های دائمی شهرها شده است. در یکی از آخرین نمونه‌ها در قم، یک وانتدار میوه فروش به جرم دستفروشی بر اثر ضرب و شتم ماموران «شهرداری» جان باخت. [چرایی قتل خیابانی وانت دار میوه فروش در قم] همکاران او در تجمعی که در اعتراض به این جنایت برپا کردند دست نوشته‌ای با خود حمل می‌کردند که بر روی آن نوشته بودند: «ما میوه فروشان فرزندان ایرانیم
ما را نکشید ...
اشتغال ...
ما بیکاریم» [سرکوب دستفروشان؛ «ما را نکشید»]

سود برنده کیست؟

«اختلاف بینداز و حکومت کن»، سیاست تمامی حکومت‌های استبدادی‌ست. یک روز به‌نام مبارزه با سد معبر به کتک زدن دست‌فروش‌ها و مصادره‌ی دارایی ناچیزشان می‌پردازند و روز دیگر به اسم تعزیرات حکومتی کسبه را تحقیر و مجازات می‌کنند. تنها در یک حاکمیت مردمی است که معضلات و مشکلات به روشی درست و بر اساس منافع عمومی حل می‌شود و آرامش و اعتماد به جامعه باز می‌گردد.

در همین زمینه:


نظرات

پربیننده ترین

سخن روز: خامنه‌ای و روحانی؛ یأس و درماندگی به‌زبان معکوس

قتل‌عام ۶۷ ـ فراتر از شقاوت ـ شماره ۳۰