بیکاری ۴۰‌درصدی دختران و ۲۱ درصدی پسران در ایران

هر پدیده ای، شاخص هایی برای سالم بودن خودش دارد به طوری که با سنجش آن شاخص‌ها، به سلامت آن پدیده پی می‌بریم و به نوعی میزان فاصله‌ی پدیده از «آن چه که باید باشد» را از «آن چه که هست» می‌توانیم تشخیص بدهیم.
در رابطه با جامعه هم شاخص‌ها، مشخص و عیان است. شاخص‌هایی از قبیل میزان بیکاری و مشارکت زنان در عرصه ی اجتماعی و سیاسی و ... .

ایده آل

تحصیل در مدارج بالای دانشگاهی و در ادامه پیدا کردن شغل و ازدواج، به طور معمول از ایده‌آل‌های هر جوانی ست که در یک جامعه، زندگی می‌کند. به تبع آن هر چقدر به این ایده‌آل ها نزدیک می‌شود، احساس خوشبختی می‌کند و خود را فردی مفید در کشور می‌یابد که می‌تواند به جامعه خدمت کند.
اما امروزه در نظام جمهوری اسلامی! که وعده‌ها زیادی برای برابری و رفاه از آن شنیده شده است، شاهدیم که درصد بیکاران و مجردها، در ایران که به لحاظ جامعه شناختی، کشوری جوان محسوب می‌شود، رو به افزایش است.
یک جمعیت شناس در مصاحبه با ایسنا، میزان مردان جوان مجرد را ۷۰ درصد و همچنین میزان نرخ بیکاری دختران جوان را ۴۰ درصد اعلام کرده است.
در ایرانی که یک چهارم جمعیت آن را، جمعیت جوان ـ ۱۵ تا ۲۹ سال ـ  تشکیل می‌دهد، این میزان بیکاری و مجرد ماندن در جمعیت بیست میلیونی جوان کشور، نشان از بیماری وخیم جامعه دارد.
شهلا کاظمی پور در ادامه‌ی مصاحبه به میزان بیکاری جوانان می‌پردازد. این جمعیت شناس ۲۵ درصد جوانان را بیکار یا در جستجوی کار قلمداد می‌کند. فاجعه اینجاست که نرخ بیکاری دختران جوان به ۴۰ درصد و پسران به ۲۱ درصد می‌رسد.

تبعیض

علی‌رغم شرکت گسترده‌ی دختران در کنکور و تحصیل آنها در دانشگاه‌ها، متاسفانه شاهد این هستیم که نرخ بیکاری در این قشر از جامعه، بیشتر از پسران است.
به طور عام از دو منظر می‌توان، این موضوع را بررسی کرد. یکی از منظر فرهنگی و دیگری حکومت.
به لحاظ فرهنگی، فرهنگ مردسالارانه از گذشته، زنان را وادار به ماندن در منزل و کار کردن در خانه می‌کرده که این موضوع در این سالیان کمرنگ‌تر شده است و توجیهاتی از قبیل «مادری کردن» و «نبود کار برای زنان» عواملی بودند و هستند که زنان را از عرصه‌ی اجتماعی به دور می‌کنند. [رادیو فردا ۲۳ مرداد]
به لحاظ حکومتی اما عامل اصلی برای کنترل این بحران در رابطه با زنان، سیاست های حکومت هاست. در برخی کشورها، دولت‌ها سیاست های پشتیبانی و حمایتی گسترده‌ای اتخاذ کرده‌اند برای زدودن نابرابری های تاریخی بین زنان و مردان و اینکه حضور زنان را در عرصه‌ی اجتماعی و سیاسی کشور پررنگ تر کنند.
اما در ایران شاهد سیاست های زن ستیزانه و سرکوبگرانه علیه قشر زنان هستیم. سیاست هایی که به طور سیستماتیک در قوانین جمهوری اسلامی! تدوین شده و طی این سالیان تا کنون هم هیچ تغییری در آن ها داده نشده است.

این روند تا به کجا ادامه دارد؟

به راستی جامعه ای که جوان محسوب می‌شود و با پتانسیلی که در این جوانان وجود دارد، این بحران تا به کجا تحمل می‌شود؟ دولت تا به کجا می‌تواند پاسخگوی حل مشکلات جوانان نباشد و اعتراضات جوانان را در این زمینه نادیده بگیرد؟
در آینده‌ای نزدیک شاهد خروش این قشر از جامعه هستیم که تحمل سیاست‌های سرکوبگرانه و نا‌برابرانه، برایش غیر قابل باور و تحمل است.

نظرات

پربیننده ترین

سخن روز: خامنه‌ای و روحانی؛ یأس و درماندگی به‌زبان معکوس

قتل‌عام ۶۷ ـ فراتر از شقاوت ـ شماره ۳۰