لاجوردی به روایت ابراهیم رئیسی؛ شکنجه، زندان و دیگر هیچ
ابراهیم رئیسی درباره لاجوردی میگوید که او به خاطر آنکه مقلد خمینی بود، اجازهی قضاوت کردن داشت و مهترین کارایی لاجوردی برای نظام، ریشه کنی مخالفان ولایت فقیه بود.
ابراهیم رئیسی
با نگاهی مات و چهرهای بیاحساس، شبیه همان لحظهای که خمینی به هنگام ورود به ایران در کلماتش آشکار کرد: «هیچ احساسی ندارم.» مردی که کارش کشتار مردان و زنانی بود که در برابر ولایت فقیه زانو نزدند. جوانان در توصیف او در ایام سیرک انتخابات شعار دادند که : «یک هفته، دو هفته، قاتل شصت و هفته»؛ [جدال بولدوزرها و زندگان ۶۷] ابراهیم رئیسی، یکی از مخاطبین آقای منتظری در ۲۴ مرداد ۶۷، هنگامی که از آنان میخواست اعدامها را متوقف کنند و آنها متوقف نکردند. [قتل عام ۶۷ از زبان منتظری]
لاجوردی
رئیسی حالا به صحنه آمده است تا به بهانه گفتن از «دوست و همکار دیرین» که تا لحظه مرگش با او روابط صمیمانه داشته است، کمی درباره چیستی نظام قضا، ملاء اجتماعی مجاهدین خلق، و فلسفه سرکوب در نظام اسلامی! سخن گوید.
سخن گفتن از لاجوردی بهانهای است که واقعیت ولایت فقیه مجدد بر روی دایره ریخته شود و عبارت آقای منتظری در چندش مردم از ولایت فقیه یادآوری شود.
سخن گفتن از لاجوردی بهانهای است که واقعیت ولایت فقیه مجدد بر روی دایره ریخته شود و عبارت آقای منتظری در چندش مردم از ولایت فقیه یادآوری شود.
قاضی! لاجوردی
لاجوردی از حداقل سواد نیز برخوردار نبود با این وجود در موضع دادستان در دهه۶۰ ایفای نقش میکرد. حضور او در آن موضع بارزترین نشانه از نبود یک روند قضایی در دادگاههایی است که منجر به اعدام دهها هزار نفر شد. اما رئیسی عباراتی به کار میبرد که نشان میدهد نه تنها لاجوردی دادستان بوده، که در امر قضاوت نیز وارد میشده است.
رئیسی میگوید: «در مباحث شرعی، مجتهد بودن قاضی از شروط لازم است، اما بعد از انقلاب، به دلیل اینكه دستگاه قضا باید اداره میشد و مجتهد هم به اندازه كافی نداشتیم، امام فرمودند: مقلد هم میتواند قاضی باشد، به شرط آنكه مباحث فقهی را به اندازه كافی بداند. شهید لاجوردی هم فقه را به اندازه كافی میدانست و هم به معنای واقعی كلمه مقلد امام بود و زمانی كه امام فتوایی را صادر میفرمودند، ایشان خود را متعهد به اجرای آن میدانست.»
رئیسی میگوید: «در مباحث شرعی، مجتهد بودن قاضی از شروط لازم است، اما بعد از انقلاب، به دلیل اینكه دستگاه قضا باید اداره میشد و مجتهد هم به اندازه كافی نداشتیم، امام فرمودند: مقلد هم میتواند قاضی باشد، به شرط آنكه مباحث فقهی را به اندازه كافی بداند. شهید لاجوردی هم فقه را به اندازه كافی میدانست و هم به معنای واقعی كلمه مقلد امام بود و زمانی كه امام فتوایی را صادر میفرمودند، ایشان خود را متعهد به اجرای آن میدانست.»
ریشه کنی
در ادامه مصاحبه رئیسی به وضوح میپذیرد که کارکرد نظام قضایی در جمهوری اسلامی! اجرای عدالت نبود، بلکه هدف ریشه کنی مخالفان ولایت فقیه بوده است.
رئیسی، لاجوردی را میستاید زیرا لاجوردی در دورانی «خواهان برخورد قاطع با» مجاهدین خلق « شده بود كه برخی معتقد بودند شدت عمل در این حد، ضرورت ندارد.» و میافزاید که لاجوردی «مناسبترین گزینه بود كه توانست با جسارت و درایت تمام، جریانات ضدانقلاب داخلی را شناسایی و سركوب كند.»
رئیسی، لاجوردی را میستاید زیرا لاجوردی در دورانی «خواهان برخورد قاطع با» مجاهدین خلق « شده بود كه برخی معتقد بودند شدت عمل در این حد، ضرورت ندارد.» و میافزاید که لاجوردی «مناسبترین گزینه بود كه توانست با جسارت و درایت تمام، جریانات ضدانقلاب داخلی را شناسایی و سركوب كند.»
جایگاه مجاهدین خلق
رئیسی به یاد میآورد، «موقعی كه مجاهدین خلق زندانی در پی پیروزی انقلاب از زندان آزاد شدند و پرچم خود را با آیه «فضل الله المجاهدین و. . . » در راهپیماییها بالا بردند، اكثر مردم نسبت به آنها حسننظر داشتند» و در ادامه میگوید که مجاهدین خلق «با مطرح كردن چهرههایی كه آنها را شهدای انقلاب تلقی میكردند، بین نسل جوان، به خصوص دانشگاهها به سرعت عضوگیری میكردند و موفقیتهایی را هم به دست آورده بودند. از گزارشاتی كه درباره فعالیتهای آنها از سراسر كشور میآمد، كاملاً مشخص بود كه اعتقادی به رهبری امام ندارند و طبق برنامهها و مقاصد خودشان كار میكنند. آنها بعد از پیروزی انقلاب و در فضای باز سیاسی، به یارگیری گسترده در سطوح مختلف جامعه دست زدند».
ریشهدار
رئیسی به ناچار شهادت میدهد که مجاهدین خلق جریانی «پیچیده و ریشهدار» بودند. رئیسی میگوید: «لاجوردی معتقد بود كه توبه منافقین، تاكتیكی است و آنها طوری شستوشوی مغزی شدهاند كه امكان توبه واقعی ندارند یا كمتر این امكان را پیدا میكنند.»
مزاح بیموقع
رئیسی، لاجوردی و همان چهرههایی که در «ماجرای نیمروز» [ماجرای نیمروز؛ تاریخ به روایت «اطلاعات سپاه»] به نمایش درآمدند، آمده بودند که ایران را از هر مخالف خلیفه عاری کنند. پس نظام قضایی در ولایت فقیه یک مزاح بیموقع در میانهی مجلس عزاداری است. با همین هدف بود که لاجوردی «افرادی را جمع كرد كه بیش از هر چیزی انگیزه بالایی برای مقابله با جریانات محارب و انحرافی داشتند و چندان به این موضوع كه فرد حقوق میداند یا نمیداند، اعتنایی نكرد. بصیرت و انگیزه، ویژگیهای مهمی بودند كه شهید لاجوردی برای انتخاب همكاران خود در نظر داشت».
آزادی! عقیده
رئیسی عمیقا به آزادی! عقیده اعتقاد دارد، همانطور که لاجوردی به تغییر! و توبه! انسان باور داشت. آنها امید! داشتند تا بالندهترین نسلهای جامعه ایران، در زیر فشار شکنجه و اعدام به لحاظ تاریخی تا دوران قاجار و پیش از مشروطه به عقب بازگردند و نظام تیولداری ولایت فقیه را بهتر از آزادی، برابری، دموکراسی و حقوق بشر بدانند.
رئیسی محتوای خود و دوستانش را اینگونه بارز میکند: «هر كسی میتواند هر عقیدهای داشته باشد، اما یك وقت است كه شما میخواهید عقیدهای را برخلاف نظر رهبری نظام و برخلاف مصالح نظام و مردم، اجرایی كنید. این قطعاً جرم و قابل پیگیری است.» [جوان آنلاین ۱ شهریور ۹۶]
در نگاه رئیسی و دوست صمیمی او لاجوردی، جامعه ایران مجرم بود، زیرا در برابر ولایت فقیه سر فرود نیاورد، و از نگاه جامعه ایران آنها مجرماند زیرا میخواستند جامعه را به اعصار تاریک بازگردانند. داستان اما هنوز به پایان نرسیده است.
رئیسی محتوای خود و دوستانش را اینگونه بارز میکند: «هر كسی میتواند هر عقیدهای داشته باشد، اما یك وقت است كه شما میخواهید عقیدهای را برخلاف نظر رهبری نظام و برخلاف مصالح نظام و مردم، اجرایی كنید. این قطعاً جرم و قابل پیگیری است.» [جوان آنلاین ۱ شهریور ۹۶]
در نگاه رئیسی و دوست صمیمی او لاجوردی، جامعه ایران مجرم بود، زیرا در برابر ولایت فقیه سر فرود نیاورد، و از نگاه جامعه ایران آنها مجرماند زیرا میخواستند جامعه را به اعصار تاریک بازگردانند. داستان اما هنوز به پایان نرسیده است.
نظرات