هاشم خواستار در ستایش دکتر محمد ملکی
هاشم خواستار بهبهانه بیماری اخیر دکتر ملکی، طی یادداشتی مواضع سیاسی او علیه استبداد دینی و در دفاع از ستمدیدگان را ستوده است.
دربارهی ملکی
اگر کسی علیه استبداد دینی حاکم موضعگیری کند و در نقطهی مقابل آن مدافع ستمدیدگان باشد، به طور حتم از طرف جامعه مورد حمایت و تقدیر قرار خواهد گرفت. هاشم خواستار از نمایندگان معلمان ایران و زندانی سیاسی سابق، طی یادداشتی به جایگاه دکتر محمد ملکی در این عرصه میپردازد.
سفر به مشهد
هاشم خواستار در یادداشتاش که به مناسبات بیماری اخیر دکتر ملکی به نگارش درآورده است مینویسد: «دکتر ملکی در دیماه ۱۳۹۴که با دوستان به مشهد آمده بودند بی ریا به من زنگ زدند که ما مشهد آمدهایم و بیا دنبالمان. خیلی خوشحال شدم و بیدرنگ خودم را به آنها رسانده و من که تاکنون دکتر را از نزدیک ندیده بودم با اولین دست، فوراً دستش را بوسیدم. بله دستش را بوسیدم چراکه عمرش را صرف مبارزه با استبداد شاه و شیخ کرد.»
علیه ولایت فقیه
هاشم خواستار آنگاه به موضعگیریها و ایستادگیهای دکتر ملکی در برابر ولایت فقیه بهعنوان ناقض حقوق جامعه پرداخته، و مینویسد: دکتر ملکی «با تمام قدرت ایستاد و بارها به زندان افتاد و حداقلِ حقوق بازنشستگی و خلاصه درآمدش را با تمام وجود برای آزادی ملت ایران پرداخت کرد.»
فاصله از اصلاح طلبان قلابی
هاشم خواستار به فاصله دکتر ملکی از اصلاح طلبان درون خلافت اسلامی! توجه داده و دربارهی علت آن مینویسد: «در سال ۱۳۹۴ که با موشک به کمپ لیبرتی، محل استقرار اعضاء سازمان مجاهدین خلق که هیچگونه سلاحی نداشتند حمله شد، این حمله را فورا محکوم کرد. آنوقت آقای اصلاح طلب ۷ سال زندان رفته، از قتل عام زندانیان تابستان ۱۳۶۷ وابسته به سازمان مجاهدین خلق، عملا احساس رضایت میکند. دوستی که بعد از ۵ سال زندان، آزاد شده بود میگفت فلان شخصِ اصلاح طلب که ۵ سال با من زندان بوده گفته: که من آدم خوبی هستم حیف که طرفدار مجاهدین خلق هستم. حالا شما مقایسه کنید با جملهی مشهور ولتر از روشنفکران انقلاب کبیر فرانسه: من حاضرم جانم را بدهم که تو حرفت را بزنی اگر چه مخالف عقیدهی تو باشم. این برادران اصلاح طلب، دموکراسی خودمانی (دموکراسیِ بابِ طبع حکومت) میخواهند و برای آزادی و دموکراسی از همین حالا حد و مرز تعیین میکنند که این خود نطفهی استبداد بعدی است که پیش زمینه و مقدمهی تولد استبدادی دیگراست چرا که اندیشه و تفکر، با تعیین حد و مرز جور در نمیآید.»
لغو حکم اعدام
هاشم خواستار سپس در تشریح مواضع ملکی درباره اعدامهای دهه۶۰ و ضرورت لغو حکم اعدام مینویسد: «چقدر افراد بیگناه در دههی ۶۰ یعنی دههی ابتداییِ برقراری این سیستمِ ایدئولوژیک از جمله نوجوانان سیزده تا پانزده ساله و حتی زنان باردار که اعدام نشدند؟! چرا؟ یکی از مؤثرترین روشها برای جلوگیری از زایش استبداد لغو اعدام است. تنها مستبدترین حکومتها، حاضر به پذیرش قانون لغو اعدام نیستند چرا که این قانون موجب افزایش شهامتِ مخالفان و در نتیجه افزایش فعالان مدنی و شجاعت در ابراز اندیشه میشود.»
ممنوعیت حزب نازی
در پایان هاشم خواستار درباره بازیهای اصلاح طلبان درون خلافت اسلامی! با افکار عمومی و سرنوشتی که حزب نازی بعد از سقوط حکومت هیتلر پیدا کرد مینویسد: «حکومتهای دموکراتیک بدلیل انتقادپذیری، اندیشمندان را دربند نمیکنند و زندانی سیاسی ندارند. دوستان اصلاح طلب از جلد دموکراسی خودمانی در بیائید و با این حرفها چراغ سبز به حاکمیت نشان ندهید که: بله ما میخواهیم دستی به روی همین حکومت کشیده و حکومت را رنگ و لعاب دار کرده و مجددا به ملت بفروشیم پس لطفا در ردههای پایین هم که شده ما را در قدرت سهیم کنید. خانه از پای بست ویران است و این حرفها برای ملت نان و آب نمیشود و دیگرملت فهمیده است که توسط شما بازی داده میشود. ملت ایران بخشنده است اما اگر روزی به آزادی و دموکراسی برسد و متوجه شود که نقش شما فقط بازدارنده از آزادیِ واقعی بوده مطمئنا از گناهان دههی شصت شما نخواهد گذشت. نه من و نه هیچ حزب و سازمان و گروهی نمیتوانند بگویند که چه احزاب و یا سازمانها و یا گروهی میتوانند در یک حکومت ملی آزاد باشند، بلکه این مجلس ملی آن کشور است که اجازه خواهد داد چه تفکراتی، چه احزاب و سازمانهایی و چه گروههایی آزاد باشند، همچنانکه مجلس ملی آلمان بعد از جنگ جهانی دوم اجازه نمیدهد که حزب نازی هیتلر که زمانی از مشروعیت تام و قانونی برخوردار بود و عامل کشتار ملیونها انسان بیگناه شد مجددا فعالیت کند.»
در همین زمینه:
نامه سید هاشم خواستار در دادخواهی قتل عام۶۷ به گوترز و جهانگیر
دکتر ملکی و تحریم انتخابات؛ «یك جهنم درست كردن از مملكت ایران»
نامه محمد ملکی و محمد نوریزاد درباره قتل عام۶۷
دکتر ملکی و تحریم انتخابات؛ «یك جهنم درست كردن از مملكت ایران»
نامه محمد ملکی و محمد نوریزاد درباره قتل عام۶۷
نظرات