پروژههای نیمه تمام خلافت اسلامی!
ارزش پروژههای ناتمام و عموما رها شد در کشور حدود ۶۰۰ هزار میلیارد برآورد میشود. پروژههای که به لحاظ فنی و علمی از همان آغاز قابل دفاع نبودهاند.
«سردار سازندگی»
ماهها، هفتهها و روزهای پایانی دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی در سالهای ۷۵ و ۷۶ از حافظهی رسانهای کشور پاک نخواهد شد. کمتر شبی بود که تلویزیون مزین! به نمایش افتتاح بهرهبرداری از چند پروژه به پایان رسیده، نباشد. هدف آن بود تا نشان داده شود که «سردار سازندگی» به واقع مرتکب سازندگی شده است. اما گذشت زمان نشان داد بسیاری از آن پروژوهها یا هنوز شروع نشده بود، یا نیمه کاره بود یا در اساس، پروژهای غیر علمی بود که تنها با اهداف سیاسی و تبلیغاتی به آن مبادرت کرده بودند.
گتوند
البته این نوع صحنه پردازیها در دوران خاتمی، احمدینژاد و روحانی نیز تکرار شد. نمونهی سد گتوند بسیار دردناک است. پروژوهای که هر سه اسم مذکور به نوعی در آن مشارکت داشتند؛ منافعش البته در جیب سپاه رفت، و نتیجهاش خشکی برای قسمتهایی و آب شور برای قسمتهایی دیگر شد. اما بارها در تبلیغات از این سد به عظمت! یاد شد. [آب گیری سد «گتوند» و منافع سپاه در شوری آب کارون]
پروژههای ناتمام
اکنون در کنار همهی ابرچالشهایی که از طریق جمهوری اسلامی! به مردم ایران تحمیل شده است، چالش دیگری نیز جای رونمایی دارد؛ پروژههای ناتمام. پروژههایی که به اذعان محمدرضا رضاییکوچی، «رئیس کمیسیون عمران مجلس» حدود ۶۰۰ هزار میلیارد تومان برآورد میشود. پروژههایی که نیمهکاره رها شده است یا تبدیل به بهانهای برای اخذ بودجه شدهاند.
پروژههای غلط
این پروژهها از ابتدا دلایل سیاسی، یا اهداف سودجویانه داشتهاند به این معنی که گردانندگان آن میخواستهاند تنها به این بهانه پولی را برای اهداف دیگر تصاحب کنند. رضاییکوچی در توصیف این پروژهها میگوید: «امروز با پروژههایی روبهرو هستیم که مکانیابی آنها از ابتدا بهدرستی انجام نشده و یا از نظر اجرایی دارای اولویت نبوده و یا آن دسته از پروژههایی که دارای اولویت نیز هستند بعضاً با کمبود اعتبارات برای اتمام مواجهند.»
راهحل
راهحلی که رضایی کوچی در میان میگذارد نیز جالب توجه است. او میگوید: «هدف اول ما این است که ابتدا آمار دقیقی از پروژههای نیمهکاره به دست آوریم تا پس از اولویتبندی آنها زمینه را برای واگذاری این پروژهها به بخش خصوصی فراهم کنیم.» به این وسیله «کمیسیون عمران» «مجلس» میخواهد تا با «واگذاری پروژهها به بخش خصوصی»، «کمی از حجم پروژههای نیمهکاره در کشور کاسته شود.»
معلوم نیست با فرض وجود چنین «بخش خصوصی»یی، چرا و به چه دلیل باید پذیرای پروژههایی باشد که از هر نظر غیرقابل دفاع هستند؟! البته شاید، «بخش خصوصی» در اینجا اسم رمزی باشد باید معاوضهی پول بین بخشهای مختلف حکومت تا هم خصوصی سازی! صورت گرفته باشد، و هم پروژههای نیمهکاره بهانهی کسب درآمدهای جدید برای صاحبان منافع شوند.
معلوم نیست با فرض وجود چنین «بخش خصوصی»یی، چرا و به چه دلیل باید پذیرای پروژههایی باشد که از هر نظر غیرقابل دفاع هستند؟! البته شاید، «بخش خصوصی» در اینجا اسم رمزی باشد باید معاوضهی پول بین بخشهای مختلف حکومت تا هم خصوصی سازی! صورت گرفته باشد، و هم پروژههای نیمهکاره بهانهی کسب درآمدهای جدید برای صاحبان منافع شوند.
بودجه
رضایی کوچی در پایان میگوید: «بودجهای که هماکنون برای اتمام پروژههای نیمهکاره اختصاص یافته ۲۰ تا ۲۵ هزار میلیارد در سال است»، «متأسفانه با وجود اینکه ۶ ماه از سال گذشته، کمتر از ۵ درصد اعتبار ریالی در نظر گرفته شده برای پایان این پروژهها محقق شده و با این روال در آینده نزدیک قطعاً در بحث پروژههای نیمهکاره به بنبست خواهیم رسید، مگر اینکه هرچه سریعتر زمینه واگذاری این پروژهها به بخش خصوصی را فراهم کنیم.» [تسنیم ۱۲ مهر ۹۶]
نظرات