حاشیه نشینی؛ اهالی «قلعه لهک» اقلیت نیستند

پدران درحاشیه
 مادران با درد
کودکان بی فردا
خرابه هایی به اسم خانه
«غربتی»
فقط زمانی نام آنها را می‌شنویم که جناح های نظام می‌خواهند یکدیگر را بکوبند، تصویر تنهایی و دور ماندن آن‌ها از کمترین حقوق انسانی و قانونی فقط به هنگام انتخابات! یا به عنوان سوختی برای نزاع قدرت به رسانه ها راه می‌یابد تا بتوان به واسطه آن حریف را به چالش کشید و از ناکارآمدی اش گفت. و البته بعد هم فراموش می‌شود؛ در این میان کلمه «مردم» به «غربتی» تغییر شکل می‌دهد و در این بین مساله کودکی از دست رفته انسان‌هایی که حتی حق تحصیل برای آنان متفاوت از دهک‌های بالا‌تر جامعه است، دهن کجی می‌کند. «مردمی» که سهمشان یک دستشویی کوچک و قدیمی در کنار فضای محله ای است که حتی «در» ندارد. ارقام و آماری کوچک و سطحی اما تکان دهنده فقط درحاشیه یک شهر آنهم پایتخت کشور چنین تکان دهنده است چه برسد به روستاهای دور افتاده..
اینجا محله‌ای ست به اسم قلعه لهک که در «جاده تهران قم و مقابل حرم امام خمینی» قرار دارد، درست در چند قدمی تهران. [ایلنا ۲ مرداد ۹۶]

گرسنگی
کودکانی که اگر کمک سازمان‌های مردمی نباشد هفته‌ای یک بار هم گوشت مصرف نمی‌کنند؛ بیشترین سهم آن‌ها از گوسفند و مرغ تنها گردن مرغ است.

بهداشت!
اغلب زنان «قلعه لهک» در زمین‌های کشاورزی اطراف کار می‌کنند، از صبح تا نزدیکی‌های غروب و کار اصلی آن‌ها در فصل تابستان است. مادرانی که شپش‌های سر کودکان خود را می‌بینند، دخترکانی که از کوتاه شدن مو فرار می‌کنند؛ اما نبود دارو و بهداشت مناسب، شپش را مهمان موهای آن‌ها کرده است.
«مادری می‌گوید بعضی شب‌ها به خاطر مصرف مواد شوینده از درد ریه خوابش نمی‌برد. بیمه نیست، مثل خیلی از کارگران دیگر. زن و مرد هم ندارد. حداقل در این قضیه تقریباً برابرند، بدون بیمه، با بیماری‌هایی سخت که تا آخر عمر با آن‌ها می‌ماند.»
«آن‌ها حتی ممکن است روزهای زیادی حمام نروند و در صورتی که شانس حمام رفتن هم پیدا کنند؛ بدلیل نداشن شامپو و صابون بازهم مشکلات بهداشتی دارند.»

کرایه
مردی می‌گوید: «کار بهم پیشنهاد شده تو تهران با ماهی ۸۰۰ تومن، ۶ صبح باید بزنم بیرون و ۱۰ شب جنازه‌ام برگرده خونه؛ اما از پس هزینه‌ها برنمی‌آم. انگار جایگاهی نداریم. خیلی وقتا کار نکردن هزینه کمتری برامون داره.» مرد به روزهایی اشاره می‌کند که شاغل بود؛ اما در آخرین روزهای ماه حتی پول کرایه برای رفتن به محل کار را نداشت و به همین خاطر از آنجا هم بیرون آمد؛ مدتی بعد هم با کلی قرض موفق به خرید موتورسیکلت شد که حداقل رفت و آمد را برای او مقدور می‌کند؛ البته اگر خراب نباشد.»

یارانه
خانواده‌های ساکن قلعه لهک یارانه دریافت می‌کنند؛ اما بیشتر آن صرف هزینه‌های درمانی بچه‌ها می‌شود؛ البته به گفته اهالی بخش زیادی از آن صرف هزینه رفت و آمد به درمانگاه می‌شود و در صورت نیاز به دارو پولی برای خرید باقی نمی‌ماند. نان و عدس از غذاهایی است که مصرف زیادی دارد؛ البته به لطف شبکه‌های اجتماعی چند وقتی است که سازمان‌های مردمی رفت و آمد بیشتری برای تامین نیازمردم این منطقه دارند؛ شاید به همین خاطر است که لباس بچه‌ها شبیه به طبقه اقتصادی آن‌ها نیست.چون لباسهای دست دوم یا یکبار پوشیده طبقات بالای اجتماع را برایشان می آورند.

خدمات
خانه‌های حاشیه نشین‌ها از مواد و مصالح مختلف در دسترس ساخته شده است که اغلب خود ساکنان آن‌ها را احداث کرده‌اند. این مناطق فاقد خدمات شهری مثل آسفالت، برق و دفع زباله هستند. خانه‌هایی که از جمعیت متراکم تشکیل شده با خانواده‌هایی که پرجمعیت هستند؛

تحصیل
اما بیش از این قلعه لهک نیاز به محلی دارد که کودکان با توجه به سن خود در آن تحصیل کنند قلعه لهک را جمعیتی تشکیل می‌دهد که اغلب زنان و مردان آن یا درس نخوانده‌اند و یا اینکه تا راهنمایی مدرسه رفته‌اند؛ اما نکته قابل توجه این است که کودکان نیز به رغم اینکه به مدرسه می‌روند؛ اما نسبت به همسن‌های خود در دیگر نقاط از سوادکمتری برخوردارند برای مثال یک پسر ۱۰ ساله قادر به نوشتن صحیح اسم و فامیل خود نبود.
دانش آموزانی که مانند بسیاری از کودکان دهک‌های پایین جامعه علاوه بر مشکل تامین کتاب و دفتر با مشکل رفت و آمد نیز مواجه هستند که همین امر آن‌ها را از یکی از مهم‌ترین حقوق کودک محروم می‌کند.

چرا؟
راستی چرا؟ سرنوشت این کودکان درفردایی که تصوری از آن ندارند یا فردایی سیاه، چه خواهد شد؟! پدر و مادر این کودکان تا کی قادر به تحمل این وضعیت هستند؟ اقتصاد ازهم پاشیده با دزدیهای میلیاردی موجود، فشار مضاعف برای این قشر که اقلیت نیز نیستند مانند ضربه چکشی از طرف حکومت و سندانی بنام اقتصاد مضمحل آنها را له می‌کند. پاسخ اما چیست؟
برای تغییر تصویر جامعه ای با ۲۵ میلیون فقیر مطلق ـ آنطور که قالیباف گفت ـ و ۱۶ میلیون حاشیه نشین ـ آنطور که رئیسی به آن اذعان کرد ـ [دو دختر با یک چادر] باید به سراغ علت اصلی رفت، به سراغ همان ۴ درصدی که مواهب اقتصادی کشور را در انحصار گرفته اند و به نام ولایت فقیه دنیای مردم را به تاراج می‌برند. [طبقه چهار درصدی و جنگ های تجاوزکارانه]

نظرات

پربیننده ترین

گرانی سازمان داده شده حکومتی در ایران

روستاها؛ رها شده در بیداد فقر!

قتل‌عام ۶۷ ـ خمینی و قتل‌عام یک میلیون نفر... ـ شماره 11