خامنهای؛ از آتش به اختیار «تمییز» تا «تنهایی» منطقهای
حفظ روحیه
خامنه ای در خطبه های نماز عید فطر تلاش کرد تا پیش از هرچیز به نیروهای خود امیدواری بدهد. در شرایطی که نزاع در سه پهنه رو به تشدید است او چاره ای به جز حفظ روحیه در صفوف نیروهایش ندارد.
خامنه ای در خطبه های نماز عید فطر تلاش کرد تا پیش از هرچیز به نیروهای خود امیدواری بدهد. در شرایطی که نزاع در سه پهنه رو به تشدید است او چاره ای به جز حفظ روحیه در صفوف نیروهایش ندارد.
سه نزاع
نزاع نخست؛ نزاع ولایت فقیه با آمریکا و کشورهای منطقه در مسیر تشدید است؛ از شکل گیری ائتلاف عربی و اسلامی و آمریکا تا در انزوا قرار دادن قطر به عنوان نزدیک ترین دوست نظام در خلیج فارس، از اعلام تیلرسون به تغییر نظام تا تصویب قطعنامه تحریم ها در سنا و ...
نزاع دوم؛ کشمکش میان خامنه ای و روحانی روندی صعودی داشته است. برخی را گمان بر این بود که با از میان رفتن هاشمی رفسنجانی، حذف روحانی یا به مهمیز کشاندن او توسط خامنه ای ساده تر خواهد بود، اما واقعیت این است که جدال در رأس قدرت پدیده ای خود بنیاد نیست و ناشی از عواملی در بیرون از نظام است. تا هنگامی که آن عوامل وجود دارد نزاع در درون نظام نیز روند صعودی خود را میپیماید؛ دامنه این عوامل از بنیان های اقتصادی جامعه ایران آغاز، و در کشمکش مردم با حاکمیت بارز و تا شرایط بین المللی امتداد مییابد.
نزاع سوم؛ محاصره خامنه ای توسط جنبش دادخواهی قتل عام شدگان ۶۷ تا آنجایی اوج گرفت که قطب بندی انتخابات ریاست جمهوری ولایت فقیه حول آن شکل گرفت و تا نقطه ای امتداد یافت که در «روز قدس»! نیروهای خامنه ای، روحانی را با شعار «مرگ بر منافق» از تظاهرات بیرون کردند، شعاری که میخواستند به وسیله آن نشان دهند روحانی دانسته یا ندانسته دارد در زمین مجاهدین خلق بازی میکند.
نزاع نخست؛ نزاع ولایت فقیه با آمریکا و کشورهای منطقه در مسیر تشدید است؛ از شکل گیری ائتلاف عربی و اسلامی و آمریکا تا در انزوا قرار دادن قطر به عنوان نزدیک ترین دوست نظام در خلیج فارس، از اعلام تیلرسون به تغییر نظام تا تصویب قطعنامه تحریم ها در سنا و ...
نزاع دوم؛ کشمکش میان خامنه ای و روحانی روندی صعودی داشته است. برخی را گمان بر این بود که با از میان رفتن هاشمی رفسنجانی، حذف روحانی یا به مهمیز کشاندن او توسط خامنه ای ساده تر خواهد بود، اما واقعیت این است که جدال در رأس قدرت پدیده ای خود بنیاد نیست و ناشی از عواملی در بیرون از نظام است. تا هنگامی که آن عوامل وجود دارد نزاع در درون نظام نیز روند صعودی خود را میپیماید؛ دامنه این عوامل از بنیان های اقتصادی جامعه ایران آغاز، و در کشمکش مردم با حاکمیت بارز و تا شرایط بین المللی امتداد مییابد.
نزاع سوم؛ محاصره خامنه ای توسط جنبش دادخواهی قتل عام شدگان ۶۷ تا آنجایی اوج گرفت که قطب بندی انتخابات ریاست جمهوری ولایت فقیه حول آن شکل گرفت و تا نقطه ای امتداد یافت که در «روز قدس»! نیروهای خامنه ای، روحانی را با شعار «مرگ بر منافق» از تظاهرات بیرون کردند، شعاری که میخواستند به وسیله آن نشان دهند روحانی دانسته یا ندانسته دارد در زمین مجاهدین خلق بازی میکند.
دل شاد کنید
خامنه ای شروع به برشمردن دست آوردهای! نظامش در مدت اخیر کرد تا بتواند به نیروهایش بگوید که «دل شاد کنید، امید در دل بپرورانید؛ کارهای بزرگی انجام دادید».
منظور خامنه ای از کارهای بزرگ چیست؟
خامنه ای شروع به برشمردن دست آوردهای! نظامش در مدت اخیر کرد تا بتواند به نیروهایش بگوید که «دل شاد کنید، امید در دل بپرورانید؛ کارهای بزرگی انجام دادید».
منظور خامنه ای از کارهای بزرگ چیست؟
سه کار بزرگ!
نخست آنکه «آن انتخابات پُرشور و باعظمت را توانستید به دنیا نشان بدهید» هرچند که گزارش های منتشر شده در همان زمان نشان داد که رقم سازی ها تا چه اندازه گسترده بوده است [به عنوان نمونه: مشارکت ۴۶ میلیونی تا این لحظه!] و بعد از انتخابات نیز زعمای قوم ولایت فقیه تصریح کردند که این صرفا یک رأی تأییدی برای ولایت فقیه بوده است. [به عنوان نمونه: روحانی و جنتی در نفی رأی مردم]
در حقیقت خامنه ای پز انتخاباتی را میدهد که انتخابات نبود.
دوم «راهپیمایی روز قدس، کار بسیار باعظمتی است.» که احتمالا منظور خامنه ای بیرون راندن روحانی از صفوف تظاهرات توسط نیروهایش با «شعار مرگ بر منافق، و روحانی، بنی صدر پیوندتان مبارک» نیست! به خصوص در فاصله سه روز از باز انتشار سخنرانی خامنه ای در ۳۱ خرداد ۶۰ که در آن درباره عزل بنی صدر به دو دلیل اصلی توسل کرده بود؛ همراهی با مجاهدین خلق و عدم پیروی کامل از ولایت فقیه. [به عنوان نمونه: روز قدس! و عدم کفایت روحانی]
سوم «تهاجم قدرتمندانهی سپاه به دشمنان» که به تعبیر یک دیپلمات سابق و مدافع روحانی: «تصمیمگیران کشورمان باید دقت کنند که این حمله بهانهای نشود برای ایران که پایش به یک جنگ فرسایشی کشانده شود که در بلندمدت به سود ایران نخواهد بود.» [ایلنا ۴ تیر ۹۶]
خامنه ای از این سه دست آورد! به عنوان «ذخیرههای اجتماعی» اش یاد میکند.
نخست آنکه «آن انتخابات پُرشور و باعظمت را توانستید به دنیا نشان بدهید» هرچند که گزارش های منتشر شده در همان زمان نشان داد که رقم سازی ها تا چه اندازه گسترده بوده است [به عنوان نمونه: مشارکت ۴۶ میلیونی تا این لحظه!] و بعد از انتخابات نیز زعمای قوم ولایت فقیه تصریح کردند که این صرفا یک رأی تأییدی برای ولایت فقیه بوده است. [به عنوان نمونه: روحانی و جنتی در نفی رأی مردم]
در حقیقت خامنه ای پز انتخاباتی را میدهد که انتخابات نبود.
دوم «راهپیمایی روز قدس، کار بسیار باعظمتی است.» که احتمالا منظور خامنه ای بیرون راندن روحانی از صفوف تظاهرات توسط نیروهایش با «شعار مرگ بر منافق، و روحانی، بنی صدر پیوندتان مبارک» نیست! به خصوص در فاصله سه روز از باز انتشار سخنرانی خامنه ای در ۳۱ خرداد ۶۰ که در آن درباره عزل بنی صدر به دو دلیل اصلی توسل کرده بود؛ همراهی با مجاهدین خلق و عدم پیروی کامل از ولایت فقیه. [به عنوان نمونه: روز قدس! و عدم کفایت روحانی]
سوم «تهاجم قدرتمندانهی سپاه به دشمنان» که به تعبیر یک دیپلمات سابق و مدافع روحانی: «تصمیمگیران کشورمان باید دقت کنند که این حمله بهانهای نشود برای ایران که پایش به یک جنگ فرسایشی کشانده شود که در بلندمدت به سود ایران نخواهد بود.» [ایلنا ۴ تیر ۹۶]
خامنه ای از این سه دست آورد! به عنوان «ذخیرههای اجتماعی» اش یاد میکند.
آتش به اختیار
در ۱۷ خرداد بعد از «ریختن خون بی گناهان» توسط داعش در تهران، خامنه ای فرمان «آتش به اختیار» صادر کرد، متعاقب آن هر جناح نظام شروع به تفسیر مطلوب خود از این فرمان کرد اما بیرون راندن روحانی از صفوف «روز قدس»! اصلی ترین تعبیر عملی این شعار بود.
خامنه ای که تصور کرده بود با رها کردن قلادهی عواملش میتواند راهی به جلو باز کند، از بیم بازخورد بسیار منفی در بین جناح رقیب، یک گام به عقب نشست و به رقیق کردن هارت و پورت «آتش به اختیار» پرداخت.
خامنهای ضمن باز تعریف «آتش به اختیار» به طور ضمنی انتقادات خود را از نحوه عملکرد «آتش به اختیار» نیروهایش ارائه میدهد و مهمتر از آن فاصله گرفتن خود را برجسته میکند تا از هرگونه تبعات احتمالی موضوع نیز در امان بماند.
خامنه ای میگوید: ««آتشبهاختیار» به معنی کار فرهنگی خودجوش و تمیز است». به نظر میرسد او دو کلمه «خودجوش» و «تمیز» را آگاهانه انتخاب کرده است؛ اولی به این معنی است که او مسئولیتی در قبال آن ندارد و دومی به این معنی ست که ردی از خود نباید بر جا بگذارد.
برای آنکه ابهامی در مورد «تمیز» باقی نماند، خامنه ای به یک نمونه عملکرد غیر تمیز که از خود رد بر جا گذاشت و ممکن است زیان هایش از فوایدش بیشتر باشد اشاره میکند؛ «آتشبهاختیار، به معنای بیقانونی و فحاشی و طلبکار کردن مدعیان پوچاندیش و مدیون کردن جریان انقلابی کشور نیست.»
احتمالا اشاره خامنه ای به بیرون راندن روحانی از تظاهرات «روز قدس»! توسط نیروهایش است، حرکتی که موجب «طلبکار شدن مدعیان پوچ اندیش» شده است؛ آیا منظور او از «مدعی پوچ اندیش» کسی غیر از روحانی است؟! زیرا تنها او و نیروهایش طلبکار این حرکت شدند.
اما زیان هایی که این نوع «آتش به اختیار» میتواند برای خامنه ای داشته باشد فراتر از «طلبکار شدن مدعی پوچ اندیش»، «سوءاستفادهی دشمنان از وضعیت کشور» است؛ همان دشمنی که جای «شهید و جلاد» را در اذهان و کلام بسیاری از نیروهای نظام عوض کرده است و در شعارهایی که علیه روحانی در «روز قدس»! داده میشد، آماج محوری بود؛ «مجاهدین خلق»
در ۱۷ خرداد بعد از «ریختن خون بی گناهان» توسط داعش در تهران، خامنه ای فرمان «آتش به اختیار» صادر کرد، متعاقب آن هر جناح نظام شروع به تفسیر مطلوب خود از این فرمان کرد اما بیرون راندن روحانی از صفوف «روز قدس»! اصلی ترین تعبیر عملی این شعار بود.
خامنه ای که تصور کرده بود با رها کردن قلادهی عواملش میتواند راهی به جلو باز کند، از بیم بازخورد بسیار منفی در بین جناح رقیب، یک گام به عقب نشست و به رقیق کردن هارت و پورت «آتش به اختیار» پرداخت.
خامنهای ضمن باز تعریف «آتش به اختیار» به طور ضمنی انتقادات خود را از نحوه عملکرد «آتش به اختیار» نیروهایش ارائه میدهد و مهمتر از آن فاصله گرفتن خود را برجسته میکند تا از هرگونه تبعات احتمالی موضوع نیز در امان بماند.
خامنه ای میگوید: ««آتشبهاختیار» به معنی کار فرهنگی خودجوش و تمیز است». به نظر میرسد او دو کلمه «خودجوش» و «تمیز» را آگاهانه انتخاب کرده است؛ اولی به این معنی است که او مسئولیتی در قبال آن ندارد و دومی به این معنی ست که ردی از خود نباید بر جا بگذارد.
برای آنکه ابهامی در مورد «تمیز» باقی نماند، خامنه ای به یک نمونه عملکرد غیر تمیز که از خود رد بر جا گذاشت و ممکن است زیان هایش از فوایدش بیشتر باشد اشاره میکند؛ «آتشبهاختیار، به معنای بیقانونی و فحاشی و طلبکار کردن مدعیان پوچاندیش و مدیون کردن جریان انقلابی کشور نیست.»
احتمالا اشاره خامنه ای به بیرون راندن روحانی از تظاهرات «روز قدس»! توسط نیروهایش است، حرکتی که موجب «طلبکار شدن مدعیان پوچ اندیش» شده است؛ آیا منظور او از «مدعی پوچ اندیش» کسی غیر از روحانی است؟! زیرا تنها او و نیروهایش طلبکار این حرکت شدند.
اما زیان هایی که این نوع «آتش به اختیار» میتواند برای خامنه ای داشته باشد فراتر از «طلبکار شدن مدعی پوچ اندیش»، «سوءاستفادهی دشمنان از وضعیت کشور» است؛ همان دشمنی که جای «شهید و جلاد» را در اذهان و کلام بسیاری از نیروهای نظام عوض کرده است و در شعارهایی که علیه روحانی در «روز قدس»! داده میشد، آماج محوری بود؛ «مجاهدین خلق»
فراموش کردن! «فلسطین»
وقتی خامنه ای حرف های خود را رو به درون نظام و کشور تمام میکند، حال نوبت به دشمنان او در آنسوی مرزها میرسد. براساس آنچه در شعارهای نظام گفته میشود، مخاطب انتظار دارد که خامنه ای کما فی السابق به حساب مردم فلسطین در کلمات با دولت اسرائیل سرشاخ بشود، اما خامنه ای هرگز چنین خیالی در سر ندارد، موضوع او اکنون عربستان و ائتلاف منطقه ای و بین المللی شکل گرفته علیه جمهوری اسلامی! است.
ناظر مطلع بی اختیار به یاد اشغال لبنان در سال ۶۱ میافتد، هنگامه ای که به خمینی فراخوان داده شد که جنگ با عراق را متوقف و براساس ادعاهایش به کمک مردم لبنان برود، او پاسخ داد «راه قدس از کربلا» میگذرد و بر جنگ با عراق پافشاری کرد.
خامنه ای اعلام میکند که میخواهد بعد از تکمیل ویران سازی سوریه و عراق، جبهه یمن را علیه عربستان فعال کند، او میخواهد «اتحاد و ائتلاف»! خود را حول حمایت از حوثی ها در یمن شکل دهد. او از جهان اسلام میخواهد که در این رابطه موضعگیری کند، «ولو دیگران و طواغیت ناراضی بشوند.» هرچند به نظر نمیرسد که آتش بیاری خامنه ای برای معرکه ای جدید، از پشتیبانی یی در جهان اسلام برخوردار باشد.
تنهایی
در گفت و گویی که روزنامه شرق در ۳۱ خرداد ۹۶ از «احمد نقیبزاده، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه تهران» و از مدافعان روحانی منتشر کرد، او اظهار نظر میکند که اگر جنگی بین نظام و عربستان در بگیرد «بههرصورت ایران تا حد زیادی تنها میماند.»
خامنه ای در هر سه جبهه به میزان زیادی تنها مانده است، در برابر مخالفین خود در درون نظام، در برابر مردمی که انکار اویند و در برابر ائتلاف منطقه ای – بین المللی. آیا تنهایی خامنه ای به معنی تجمیع حمایت ها در پشت سر روحانی ست؟ هرگز. زیرا روحانی نیز سوار بر کشتی یی در این دریای توفانی حرکت میکند که خامنه ای ناخدای آن است.
در گفت و گویی که روزنامه شرق در ۳۱ خرداد ۹۶ از «احمد نقیبزاده، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه تهران» و از مدافعان روحانی منتشر کرد، او اظهار نظر میکند که اگر جنگی بین نظام و عربستان در بگیرد «بههرصورت ایران تا حد زیادی تنها میماند.»
خامنه ای در هر سه جبهه به میزان زیادی تنها مانده است، در برابر مخالفین خود در درون نظام، در برابر مردمی که انکار اویند و در برابر ائتلاف منطقه ای – بین المللی. آیا تنهایی خامنه ای به معنی تجمیع حمایت ها در پشت سر روحانی ست؟ هرگز. زیرا روحانی نیز سوار بر کشتی یی در این دریای توفانی حرکت میکند که خامنه ای ناخدای آن است.
نظرات