زبالهگردهای گود محمودآباد؛ زندگی مشابه مرگ
زباله گردهای گود محمودآباد؛ هم کودکان و هم بزرگسالان، کارگرانی هستند که پیمانکاران شهرداری آنها را به خدمت گرفتهاند تا در برابر دستمزدی ناچیز در میان کوه زباله غوطه بخورند و خواستهی پیمانکاران را در تفکیک زبالهها محقق کنند.
زبالهگردهای گود محمودآباد از طرف پیمانکاران طرف حساب شهرداری به کار گرفته میشوند. زبالهگردها از پیمانکارها مجوز میگیرند و راهی جمعآوری زباله از مناطق مختلف تهران میشوند. زبالههای جمعآوری شده که به طور معمول درحد فاصل ۴ بعدازظهر تا ۱ بامداد از سطح شهر گردآوری میشوند در نقاطی مانند گود محمودآباد سرجمع میشوند. سپس توسط زبالهگردها تفکیک و برای کارخانههای مربوطه ارسال میشوند.
افراد شاغل در این کار از سنین مختلف هستند. البته کودکان در میان آنها پرشمارتر هستند. کودکانی ۷ سال به بالا که از امکان درس خواندن محروم هستند. با ساعات طولانی کار در شبانه روز؛ آنها پس از جمعآوری زبالهها در گونیهایی که بر دوش دارند، هنگامی که ساعت ۴ صبح به گود محمودآباد میرسند کار تفکیک زباله را آغاز میکنند.
درآمد این کودکان کار و سایر شاغلین نوجوان و جوان روزانه بین ۳۵ تا ۴۵ هزار تومان میشود که اگر تمام ۳۰ روز در یک ماه را کار کنند بین یک میلیون و پنجاه هزارتومان تا یک میلیون و سیصد و پنجاه هزار تومان دریافت میکنند.
این درحالیست که این کودکان باید بیشتر درآمد خود را در اختیار خانوادههایشان قرار دهند.
شغل این افراد آنها را در معرض آلودهترین مواد قرار میدهد. محیط کار مملو از بوی نامطبوع، تیزی سرنگها، موشهای مرده و … میباشد. بهخصوص زبالههای بیمارستانی بیشترین تهدید بهداشتی را برای آنها فراهم میکند. در بین زبالههای بیمارستان بعضا اجزای بدن انسان مشاهده میشود؛ زبالههایی که خون، عفونت و میکروبهای متعدد اجزای تشکیل دهنده آنهاست.
افراد شاغل در گود محمودآباد از بیمارهای پوستی رنج میبرند. خارش قسمتهای مختلف بدن طبیعیترین عارضهایست که آنها به آن گرفتار شدهاند. اما موضوع تنها به اینجا تمام نمیشود. زبالهگردها گاه به دلیل عفونتهای داخلی بدن و بیمارهای عفونی ناچار به قطع عضو شدهاند. آنها همچنین از بیماریهای انگلی واگیردار رنج میبرند. افزون بر این موارد بیشتر علنی، گزارشهایی مبنی بر ابتلا به ایدز و دفن جانباختگان در همین مراکز گردآوری زبالهها منتشر شده است.
آنها در محیطی کار میکنند که علاوه بر آنکه کاملا آلوده میباشد اما از سرویس بهداشتی برخوردار نیستند و بنا به تشخیص پیمانکاران طرف حساب شهرداری که آنها را به کار گرفتهاند، محیط باز و گسترده آنجا برای قضای حاجت کارگران مناسب است! و آنها نیاز به سرویس بهداشتی ندارند!
محل استراحت و صرف غذای کارگران نیز در همین محیط است. محیطی که در آن فاصله مرگ و زندگی چندان ملموس نیست. [ایلنا ۲۱ مرداد ۹۷]
شرایطی که زبالهگردهای گود محمودآباد در آن کار و زندگی میکنند محصول نوعی از مناسبات اقتصادیست که بر ایران حاکم است. این نوع از مناسبات که در درون نظام از آن بهعنوان رفاقتی یا تیولداری نام برده میشود مبتنی بر تقسیم ثروت بین خودیها و غارت اکثریت به نفع اقلیت است. در چنین شرایطی بسیار طبیعی است که سهم زبالهگردهای گود محمودآباد بهجز مرگ تدریجی چیزی نباشد.
در پشت پرده و در بسیاری از مواقع در جلوی پرده و در برابر دیدگان، بازیگر اصلی این اقتصاد سپاه است. با کنار رفتن قالیباف از شهرداری تهران و جایگزینی او و شورای شهر جناح اصولگرا با رقبای اصلاحطلب، از بخشی از کلان سرقتهای صورت گرفته در دوره قالیباف توسط جناح رقیب رونمایی شد. در این افشاگریها معلوم شد که پاسدار قالیباف بسیاری از پروژههای متعلق به شهرداری را به همکارانش در سپاه واگذار کرده است؛ [قراردادهای پنهان «شهرداری تهران» با سپاه] واقعیتی که البته با رفتن قالیباف تمام نشد و کماکان ادامه دارد.
افراد شاغل در این کار از سنین مختلف هستند. البته کودکان در میان آنها پرشمارتر هستند. کودکانی ۷ سال به بالا که از امکان درس خواندن محروم هستند. با ساعات طولانی کار در شبانه روز؛ آنها پس از جمعآوری زبالهها در گونیهایی که بر دوش دارند، هنگامی که ساعت ۴ صبح به گود محمودآباد میرسند کار تفکیک زباله را آغاز میکنند.
درآمد این کودکان کار و سایر شاغلین نوجوان و جوان روزانه بین ۳۵ تا ۴۵ هزار تومان میشود که اگر تمام ۳۰ روز در یک ماه را کار کنند بین یک میلیون و پنجاه هزارتومان تا یک میلیون و سیصد و پنجاه هزار تومان دریافت میکنند.
این درحالیست که این کودکان باید بیشتر درآمد خود را در اختیار خانوادههایشان قرار دهند.
شغل این افراد آنها را در معرض آلودهترین مواد قرار میدهد. محیط کار مملو از بوی نامطبوع، تیزی سرنگها، موشهای مرده و … میباشد. بهخصوص زبالههای بیمارستانی بیشترین تهدید بهداشتی را برای آنها فراهم میکند. در بین زبالههای بیمارستان بعضا اجزای بدن انسان مشاهده میشود؛ زبالههایی که خون، عفونت و میکروبهای متعدد اجزای تشکیل دهنده آنهاست.
افراد شاغل در گود محمودآباد از بیمارهای پوستی رنج میبرند. خارش قسمتهای مختلف بدن طبیعیترین عارضهایست که آنها به آن گرفتار شدهاند. اما موضوع تنها به اینجا تمام نمیشود. زبالهگردها گاه به دلیل عفونتهای داخلی بدن و بیمارهای عفونی ناچار به قطع عضو شدهاند. آنها همچنین از بیماریهای انگلی واگیردار رنج میبرند. افزون بر این موارد بیشتر علنی، گزارشهایی مبنی بر ابتلا به ایدز و دفن جانباختگان در همین مراکز گردآوری زبالهها منتشر شده است.
آنها در محیطی کار میکنند که علاوه بر آنکه کاملا آلوده میباشد اما از سرویس بهداشتی برخوردار نیستند و بنا به تشخیص پیمانکاران طرف حساب شهرداری که آنها را به کار گرفتهاند، محیط باز و گسترده آنجا برای قضای حاجت کارگران مناسب است! و آنها نیاز به سرویس بهداشتی ندارند!
محل استراحت و صرف غذای کارگران نیز در همین محیط است. محیطی که در آن فاصله مرگ و زندگی چندان ملموس نیست. [ایلنا ۲۱ مرداد ۹۷]
شرایطی که زبالهگردهای گود محمودآباد در آن کار و زندگی میکنند محصول نوعی از مناسبات اقتصادیست که بر ایران حاکم است. این نوع از مناسبات که در درون نظام از آن بهعنوان رفاقتی یا تیولداری نام برده میشود مبتنی بر تقسیم ثروت بین خودیها و غارت اکثریت به نفع اقلیت است. در چنین شرایطی بسیار طبیعی است که سهم زبالهگردهای گود محمودآباد بهجز مرگ تدریجی چیزی نباشد.
در پشت پرده و در بسیاری از مواقع در جلوی پرده و در برابر دیدگان، بازیگر اصلی این اقتصاد سپاه است. با کنار رفتن قالیباف از شهرداری تهران و جایگزینی او و شورای شهر جناح اصولگرا با رقبای اصلاحطلب، از بخشی از کلان سرقتهای صورت گرفته در دوره قالیباف توسط جناح رقیب رونمایی شد. در این افشاگریها معلوم شد که پاسدار قالیباف بسیاری از پروژههای متعلق به شهرداری را به همکارانش در سپاه واگذار کرده است؛ [قراردادهای پنهان «شهرداری تهران» با سپاه] واقعیتی که البته با رفتن قالیباف تمام نشد و کماکان ادامه دارد.
نظرات