زن ستیزی نظام ولایت فقیه؛ اعتقاد یا ابزار سرکوب؟

زن ستیزی نظام ولایت فقیه آیا از اعتقاد این نظام نشأت می‌گیرد یا صرفا ابزاری برای سرکوب است؟
مهدی راد
حکومت آخوندها در کشورمان ایران نمونه بارزی از نظام‌های دیکتاتوری‌ست. این باور درست است که در این نوع حکومتها در ابتدای حاکمیت، این دگماتیسم اعتقادی است که حرف اول را در تعیین تکلیف ساختار و رفتار و کنشهای حکومت می‌زند اما بسرعت این پایه‌های اعتقادی تبدیل به قوانین خشکی می‌شود که تنها قصدش حفظ نظام است چرا که نظامهایی از این دست به دلیل ماهیت بشدت ضد مردمیشان بسرعت دچار شکنندگی شده و پایه‌های حکومتشان لرزان می‌شود.
فرق حکومت آخوندها با فاشیم هیتلری در این است که آخوندها آنقدر حکومتشان ضد مردمی و شکننده است که حتی به همان قوانین برآمده از نظرگاه ارتجاعی و فاشیستیشان نیز نمی‌توانند ملتزم بمانند و در حقیقت این میزان قوانین کفاف استبداد لازم برای بقای حکومتشان را نمی‌دهد و مستمراً مجبورند قوانین خود را بشکنند بلکه بیشتر از آن نیازمند ارگانهای مختلف خارج از قانون -همان باندهای آدمکشی ویژه- هستند که با استفاده از آنان بتوانند دگمهای اعلام شده اولیه و قانون شده بعدی را اعمال کنند. زن ستیزی در ایران آخوندها در آستانه ۴۰ سالگی دقیقاً در این نقطه پاسخ می‌یابد.
وقتی خانم شهربانو منصوریان، کاپیتان تیم ووشو می‌گوید: به رادیو ورزش دعوت شده بودیم اما به خاطر اینکه لباس ورزشی پوشیده بودم به داخل راهمان ندادند و حتی از اتاق انتظار هم بیرونمان انداختند. وقتی هرانا گزارش می‌کند با مخالفت مسئولین زندان از اعزام نرگس محمدی نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر به پزشک مغز و اعصاب جلوگیری شد. در حالیکه قرار بود پزشک متخصصی خانم محمدی را در خارج از زندان ویزیت کند. وقتی حسین علیزاده، آهنگساز و نوازنده سرشناس می‌گوید: حتی اگر صدای زنان در آلبوم‌های ما کمی بالاتر باشد مجوز نمی‌دهند!! و… و وقتی دقت کنیم که اینگونه موارد، موارد علنی و اکران شده رسانه‌ای است و آنچه در نهان بر سر زنان میهن در نه توی زندان‌ها می‌آید در وصف نمی‌گنجد در می‌یابیم که یک نیاز مفرط برای اعمال این باصطلاح قانون ساخته برای نظام وجود دارد بسیار فراتر از اجرای یک باور و اعتقاد است.
در همین راستا بررسی اسیدپاشی هم نشان می‌دهد که موضوع به‌هیچ وجه در کادر یک اعتقاد نمی‌گنجد. در اصفهان، تهران، تبریز چندین زن در معرض اسیدپاشی قرار می‌گیرند بی‌آنکه عناصر بسیجی هیچ بیمی هم از مجازات داشته باشند و احدی هم دستگیر نمی‌شود و البته باید گفت نه تنها مجازاتی برای عاملین آن در کار نیست بلکه نهانی تشویق هم می‌شوند. حتی اگر موارد اسیدپاشی به افراد غیر حکومتی هم برگردد، قوانین این نظام هیچ مجازات همتایی برای آنان که زنانی را از هستی ساقط کرده‌اند در نظر نگرفته است (طبق قوانین موجود، برای جرم اسید پاشی، حبس تا ۵ سال و دیه و یا قصاص قابل طرح است که قصاص مطلقاً قابل اجرا نیست) و در حقیقت باید گفت این نوع از جنایت یک امر تسهیل شده دولتی است.
برجسته کردن جرم آخوند ساخته‌ای به نام بدحجابی از موارد بارز بکارگیری آنچه که در ظاهر یک پوشش اعتقادی دارد به عنوان یک ابزار سرکوب همه جانبه است. دستگیری و محکوم کردن حدود ۱۵ نفر تحت عنوان دختران خیابان انقلاب به حبس‌های نسبتاً طولانی از این جمله است. بازداشت و زندانی کردن خانم نسرین ستوده یک وکیل قانونی از شواهد همین مدعاست. چنانکه سازمان عفو بین‌الملل طی بیانیه‌ای در واکنش به بازداشت نسرین ستوده آورده است: اساس اتهامات او حرف‌های او به عنوان وکیل مدافع زنانی است که به طور مسالمت‌آمیز علیه حجاب اجباری اعتراض کرده‌اند. آن روی سکه این بگیر و ببندها هرزه‌گردی دختران سران همین حکومت از هر دو جناح از جمله نوه خمینی و دختر روحانی و… در خارجه نیز خود دلیل گویای دیگری بر عدم اعتقاد حکومتیها به این التزامات باورگونه و بعد هم قانون ساخته دارد و برعکس برهان قاطعی را نشان می‌دهد که برای سرکوب کل جامعه مورد استفاده قرار می‌گیرد
این نکته را البته از نظر دور نمی‌داریم که انتخاب یک نوع از سرکوب توسط یک نظام حکومتی از دل ماهیت نگرشی و فرهنگی آن حاکمیت در می‌آید. زن ستیزی وجه برجسته نگرش آخوندی به انسان است که شرح آن در وسع این مقال نیست و همین را هم در پایان می‌افزاییم که البته همین ویژگی قدرت و نیروی مقابله با دیکتاتوری را در دل خود پدید می‌آورد. اینگونه است که زنان، پیشتاز مبارزه علیه دیکتاتوری آخوندی می‌شوند. بیانیه زیر بخشی از این نقش را برجسته کرده است:
بیش از سیصد تن از فعالین مدافع حقوق انسانی، با صدور بیانیه‌ای از جنبش آزادی‌خواهانه مردم و مبارزه علیه فقر و نابرابری دفاع کردند
«…یکی از برجستگی‌های تظاهرات‌های اخیر نقش ویژه زنان در این تظاهرات‌هاست. در شاهین‌شهر زنان سازمانده تظاهرات بودند. در صادقیه تهران تریبون آژیتاسیون علیه فقر و گرانی و حاکمیت در اختیار و در تصرف یک زن شجاع بود! در تهران و هم در تظاهرات شیراز این نقش به عینه و با صلابت تمام قابل روئیت بود. زنان در صف اول مبارزه علیه نداری، فقر و گرانی ایستاده‌اند. زنان و بویژه مادران تنها اولین قربانیان بیکاری، تهیدستی، فقر و گرانی‌اند.
…. جمهوری اسلامی بایست برود! زنده باد مبارزات مردم علیه فقر، گرانی و اختناق! برافراشته باد حق و حقوق و آزادی زن در متن مبارزات جاری.»

نظرات

پربیننده ترین

سخن روز: خامنه‌ای و روحانی؛ یأس و درماندگی به‌زبان معکوس

قتل‌عام ۶۷ ـ فراتر از شقاوت ـ شماره ۳۰