حمله به نفتکشها به فرمان سپاه یا حرکت دست به عصا؛ دو مسیر برای شکست
حمله به نفتکشها به فرمان سپاه خود را در اظهارات پاسدار شعبانی آشکار کرد. اظهاراتی که بلافاصله توسط سپاه تکذیب شد. با این همه آشکار شد که حتی در درون سپاه بحث بر سر دو راه حل است که هر دو به نتیجهی واحدی منتهی خواهد شد؛ نابودی سپاه و نظام.
«به یمنیها گفتیم دو نفتکش سعودیها را بزنید و زدند»؛ عباراتی از طرف پاسدار شعبانی از فرماندهان ارشد سپاه در اشاره به حمله حوثیها به نفتکشهای عربستان در تنگه بابالمندب؛ آنچه میتواند به مفهوم اعلام جنگ نظام علیه عربستان باشد.
این خبر روز دوشنبه، ۱۵ مرداد توسط خبرگزاری فارس منتشر شد، اما پس از مدت کوتاهی در این بخش از خبر تغییراتی داده شد تا هرگونه مسئولیت سپاه در فرمان حمله به نفتکشهای عربستان را بپوشاند.
اعلام جنگ نظام ولایت فقیه به عربستان وقتی بیشتر جلب توجه میکرد که پاسدار شعبانی افزود: «حزب الله و انصارالله عمق عقبه ما هستند. دشمن به قدری آسیبپذیری دارد که میتوانیم آنها را آن طرف مرز درگیر کنیم، البته ما اصرار نداریم که با عربستان در آن سوی مرز درگیر شویم.»
تغییرات در این بخش از اظهارات شعبانی در نهایت به این پاراگراف منتهی شد: «ما امروز در منطقه عقبه داریم. برخی مقامات و رسانههای غربی و معاند اینگونه القاء کردند که ما به یمنیها گفتیم دو ناو سعودیها را بزنید و زدند؛ درحالیکه فرزندان معنوی انقلاب در منطقه، خود به آن حد از توانمندی رسیدهاند که بتوانند چنین عملیاتهایی را طراحی کنند.» [بیبیسی ۱۶ مرداد ۹۷]
اما کار تنها به تغییر اظهارات شعبانی تمام نشد بلکه مناصب پیشتر اعلام شدهی پاسدار شعبانی بهعنوان جانشین دانشگاه امام حسین و مسئول عملیات قرارگاه ثارالله یکباره انکار شده و در اظهارات رمضان شریف سخنگو و مسئول روابط عمومی کل سپاه تصریح شد که او «شعبانی در حال حاضر مسئولیتی در سپاه» ندارد. [اعتماد ۱۶ مرداد ۹۷]
پیشتر روحانی در سفر به اروپا تهدید کرده بود که در صورت تحریم نفتی نظام ایران، آنها مانع از صدور نفت دیگر کشورها خواهند شد. [از بستن تنگه هرمز تا عقب نشینی زودهنگام؛ دستهای خالی روحانی] از گفته او اینگونه برداشت شد که نظام قصد بستن تنگه هرمز را دارد اما او در سخنرانی دیگری در تهران از این فراتر رفت و گفت، تنگه هرمز سادهترینست و تنگههای دیگری نیز در کار است. [سخنرانی روحانی برای روسای نمایندگیهای نظام؛ کاریکاتور «رهبر ملی»] اما پس از حمله به نفتکشهای عربستان در تنگهی بابالمندب سخنگویان نظام بلافاصله تکذیب کردند که این کار به فرمان آنها انجام شده است. [«تنگه بابالمندب را ما نبستیم»؛ عقب نشینی نظام از بستن تنگهها؟!]
اینبار اما پاسدار شعبانی تصریح کرد که آن تهاجم را سپاه انجام داده است اما باز هم به فاصلهای کوتاه این موضوع توسط سپاه تکذیب میشود.
نظام از یک سو نیازمند قدرتنمایی در منطقه است اما از سوی دیگر توانایی این کار را ندارد؛ مواضع متناقض در درون نظام نشانهی این واقعیت است که آنها نیازمند نوعی از «بازی» هستند که نابودیشان را به همراه خواهد آورد. زیرا مشکل اساسی آنها در درون مرزهای کشور است.
روزگاری آتش افروزی در بیرون مرزهای کشور موجب تخلیه فشاری میشد که در درون کشور بر روی نظام وارد میشد اما اکنون برعکس شده است؛ هرگونه ماجراجویی در فراسوی مرزها از فشار در داخل کشور نمیکاهد بلکه آنرا تشدید میکند.
خلافت اسلامی! تنها در مرحله پایانی جنگ با عراق دچار چنین وضعیتی شده بود؛ یعنی نقطهای که ارتش آزادیبخش ملی برای پایان دادن به جنگ در منطقه مرزی علیه نیروهای خلافت اسلامی! وارد عمل شد. در آن نقطه ادامه جنگ، دیگر برای نظام یک فرصت نبود بلکه تهدید سرنگونی محسوب میشد و به همین خاطر بود که جام زهر توسط خمینی سرکشیده شد.
اینک نیز پس از شروع قیام ایران و شکلگیری کانونهای شورشی و شوراهای مقاومت، ماجراجوییهای سپاه در آنسوی مرزها نه تنها مفری برای نظام محسوب نخواهد شد بلکه زمینه را برای شعلهورتر شدن قیام در داخل کشور فراهم خواهد کرد.
یکی از نخستین شعارهای قیام که به سرعت سراسری شد این بود: «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن»؛ شعاری که دخالتهای فرامرزی نظام و به طور مشخص سپاه را نشانه گرفته بود.
با این همه در درون نظام هنوز بر سر این موضوع کشمکشی در جریان است؛ دستهای بر این باورند که بدون دخالت فعالتر در جنگهای منطقهای نمیتوان نظام را از مخمصهای که اکنون در آن گرفتار آمده است عبور داد؛ این دسته همان کسانی هستند که به حوثیها فرمان پرتاب موشک به سمت نفتکشهای عربستان را صادر میکنند و از زبان پاسدار شعبانی آنرا اعلام میکنند. دسته دیگر کسانی هستند که شرایط را مشابه مرحله پایانی جنگ با عراق میدانند و تلاش میکنند تا دست به عصا حرکت کنند. منطق این دسته، آنها را به سمت جام زهرهای بعدی هدایت میکند.
جالب آنکه هر دو دسته پذیرفتهاند که نظام بر لبهی پرتگاه حرکت میکند؛ و هر دو دسته در بالاترین ارگانهای نظام حضور دارند. و جالبتر آنکه یک مقام نظام در هر دو نقش نیز گاها ظاهر میشود.
همهی اینها حکایت از شرایط بغرنجی دارد که سپاه و نهاد ولایت فقیه و سایر اجزای نظام در آن گرفتار آمدهاند. اگر در میانهی دعوا سر بر کنند و سینه سپر کنند میخورند، اگر سر خود را پایین بیاورند تا موج رد شود باز هم میخورند؛ روزهای پایانی خلافت اسلامی! در راهست فقط نحوه پایان دادن به سپاه مانده است که پاسداران با انتخاب گزینههای خود آنرا رقم خواهند زد.
«به یمنیها گفتیم دو نفتکش سعودیها را بزنید و زدند»؛ عباراتی از طرف پاسدار شعبانی از فرماندهان ارشد سپاه در اشاره به حمله حوثیها به نفتکشهای عربستان در تنگه بابالمندب؛ آنچه میتواند به مفهوم اعلام جنگ نظام علیه عربستان باشد.
این خبر روز دوشنبه، ۱۵ مرداد توسط خبرگزاری فارس منتشر شد، اما پس از مدت کوتاهی در این بخش از خبر تغییراتی داده شد تا هرگونه مسئولیت سپاه در فرمان حمله به نفتکشهای عربستان را بپوشاند.
اعلام جنگ نظام ولایت فقیه به عربستان وقتی بیشتر جلب توجه میکرد که پاسدار شعبانی افزود: «حزب الله و انصارالله عمق عقبه ما هستند. دشمن به قدری آسیبپذیری دارد که میتوانیم آنها را آن طرف مرز درگیر کنیم، البته ما اصرار نداریم که با عربستان در آن سوی مرز درگیر شویم.»
تغییرات در این بخش از اظهارات شعبانی در نهایت به این پاراگراف منتهی شد: «ما امروز در منطقه عقبه داریم. برخی مقامات و رسانههای غربی و معاند اینگونه القاء کردند که ما به یمنیها گفتیم دو ناو سعودیها را بزنید و زدند؛ درحالیکه فرزندان معنوی انقلاب در منطقه، خود به آن حد از توانمندی رسیدهاند که بتوانند چنین عملیاتهایی را طراحی کنند.» [بیبیسی ۱۶ مرداد ۹۷]
اما کار تنها به تغییر اظهارات شعبانی تمام نشد بلکه مناصب پیشتر اعلام شدهی پاسدار شعبانی بهعنوان جانشین دانشگاه امام حسین و مسئول عملیات قرارگاه ثارالله یکباره انکار شده و در اظهارات رمضان شریف سخنگو و مسئول روابط عمومی کل سپاه تصریح شد که او «شعبانی در حال حاضر مسئولیتی در سپاه» ندارد. [اعتماد ۱۶ مرداد ۹۷]
پیشتر روحانی در سفر به اروپا تهدید کرده بود که در صورت تحریم نفتی نظام ایران، آنها مانع از صدور نفت دیگر کشورها خواهند شد. [از بستن تنگه هرمز تا عقب نشینی زودهنگام؛ دستهای خالی روحانی] از گفته او اینگونه برداشت شد که نظام قصد بستن تنگه هرمز را دارد اما او در سخنرانی دیگری در تهران از این فراتر رفت و گفت، تنگه هرمز سادهترینست و تنگههای دیگری نیز در کار است. [سخنرانی روحانی برای روسای نمایندگیهای نظام؛ کاریکاتور «رهبر ملی»] اما پس از حمله به نفتکشهای عربستان در تنگهی بابالمندب سخنگویان نظام بلافاصله تکذیب کردند که این کار به فرمان آنها انجام شده است. [«تنگه بابالمندب را ما نبستیم»؛ عقب نشینی نظام از بستن تنگهها؟!]
اینبار اما پاسدار شعبانی تصریح کرد که آن تهاجم را سپاه انجام داده است اما باز هم به فاصلهای کوتاه این موضوع توسط سپاه تکذیب میشود.
نظام از یک سو نیازمند قدرتنمایی در منطقه است اما از سوی دیگر توانایی این کار را ندارد؛ مواضع متناقض در درون نظام نشانهی این واقعیت است که آنها نیازمند نوعی از «بازی» هستند که نابودیشان را به همراه خواهد آورد. زیرا مشکل اساسی آنها در درون مرزهای کشور است.
روزگاری آتش افروزی در بیرون مرزهای کشور موجب تخلیه فشاری میشد که در درون کشور بر روی نظام وارد میشد اما اکنون برعکس شده است؛ هرگونه ماجراجویی در فراسوی مرزها از فشار در داخل کشور نمیکاهد بلکه آنرا تشدید میکند.
خلافت اسلامی! تنها در مرحله پایانی جنگ با عراق دچار چنین وضعیتی شده بود؛ یعنی نقطهای که ارتش آزادیبخش ملی برای پایان دادن به جنگ در منطقه مرزی علیه نیروهای خلافت اسلامی! وارد عمل شد. در آن نقطه ادامه جنگ، دیگر برای نظام یک فرصت نبود بلکه تهدید سرنگونی محسوب میشد و به همین خاطر بود که جام زهر توسط خمینی سرکشیده شد.
اینک نیز پس از شروع قیام ایران و شکلگیری کانونهای شورشی و شوراهای مقاومت، ماجراجوییهای سپاه در آنسوی مرزها نه تنها مفری برای نظام محسوب نخواهد شد بلکه زمینه را برای شعلهورتر شدن قیام در داخل کشور فراهم خواهد کرد.
یکی از نخستین شعارهای قیام که به سرعت سراسری شد این بود: «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن»؛ شعاری که دخالتهای فرامرزی نظام و به طور مشخص سپاه را نشانه گرفته بود.
با این همه در درون نظام هنوز بر سر این موضوع کشمکشی در جریان است؛ دستهای بر این باورند که بدون دخالت فعالتر در جنگهای منطقهای نمیتوان نظام را از مخمصهای که اکنون در آن گرفتار آمده است عبور داد؛ این دسته همان کسانی هستند که به حوثیها فرمان پرتاب موشک به سمت نفتکشهای عربستان را صادر میکنند و از زبان پاسدار شعبانی آنرا اعلام میکنند. دسته دیگر کسانی هستند که شرایط را مشابه مرحله پایانی جنگ با عراق میدانند و تلاش میکنند تا دست به عصا حرکت کنند. منطق این دسته، آنها را به سمت جام زهرهای بعدی هدایت میکند.
جالب آنکه هر دو دسته پذیرفتهاند که نظام بر لبهی پرتگاه حرکت میکند؛ و هر دو دسته در بالاترین ارگانهای نظام حضور دارند. و جالبتر آنکه یک مقام نظام در هر دو نقش نیز گاها ظاهر میشود.
همهی اینها حکایت از شرایط بغرنجی دارد که سپاه و نهاد ولایت فقیه و سایر اجزای نظام در آن گرفتار آمدهاند. اگر در میانهی دعوا سر بر کنند و سینه سپر کنند میخورند، اگر سر خود را پایین بیاورند تا موج رد شود باز هم میخورند؛ روزهای پایانی خلافت اسلامی! در راهست فقط نحوه پایان دادن به سپاه مانده است که پاسداران با انتخاب گزینههای خود آنرا رقم خواهند زد.
نظرات