قیام مردم ایران گوش‌ها را به سوی قیام و آلترناتیو باز می‌کند

آلترناتیو توجهات را به سمت خود معطوف می‌کند. قیام مردم ایران به همراه کانون‌های شورشی و شوراهای مقاومتش، حکایت از پیوند عنصر اجتماعی با مقاومت سازمان‌یافته دارد. شرایط جوشان داخل بر مناسبات بین‌المللی تأثیر می‌گذارد و نگاه‌ها را به سمت یگانه آلترناتیو دموکراتیک می‌برد؛ نیرویی که در صحنه دارای نقش محوری‌ست.
اسماعیل محدث
اگر اجالتاً بحث تصاحب رهبری انقلاب ضدسلطنتی را به کناری بگذاریم، «مقبولیت» رژیم آخوندی را می‌توان حداکثر تا سال ۶۰ به حساب آورد. در خردادماه آن سال جمعیتی بالای ۵۰۰ هزار نفر، که به دعوت سازمان مجاهدین خلق و با روش دهان به دهان، به خیابان ریختند در حقیقت پایان عمر رژیم را اعلام کردند. پس از ۳۰ خرداد ۶۰ رژیم عقب افتاده آخوندی به یکباره نقاب صورتش را به ‌کنار زد و دست به کشتار عریان و بی سابقه ای زد و در زیر سرپوش جنگ خارجی و سکوت دولتهای خارجی توانست به حیاتش ادامه بدهد. با پایان جنگ خارجی، تابستان ۶۷، رژیم خونخوار برای جلوگیری از سرنگونی بیش از ۳۰ هزار نفر از زندانیان سیاسی را اعدام کرد. در سال ۸۸ یکبار دیگر رعشه سرنگونی به تن رژیم آدمخوار افتاد، که به دلیل عمر چند روزه رهبری آن جنبش، اجالتاً از آن جان سالم بدر برد. در فرای این اتفافات مهم، از تمامی‌حرکات رژیم آخوندی و به خصوص از رفتارش با اپوزیسیون برانداز به خوبی روشن است که این رژیم هرگز خود را با ثبات تلقی نکرده است. عدم ثبات رژیم آخوندی با جنس خواسته های مردم ایران و با برنامه اپوزیسیون برانداز، که ۳۷ سال پیش کتباً اعلام شد، رابطه ای ارگانیک دارد، همچنان که با برقراری ارتباط عادی و مرسوم با سایر کشورهای جهان.
رژیم آدمخوار آخوندی با اشراف به موضوع سرنگونی، بهای مبارزه را هر روز سنگین‌تر کرد. در مقابل نیروی جدی سرنگونی طلب هم هر روز صیقل خورده و تا فرای طاقت بشری به جنگ با رژیم و طرفداران زالو صفتش تا آنجا پیش رفت که آزادی ایران، که از طریق سرنگونی دیکتاتوری حاکم به دست می‌آید را به مرکز ثقل آرمانش تبدیل کرد.
اکنون در مرحله جدید، و احتمالاً آخر عمر دیکتاتوری مذهبی در ایران، اقشار بسیاری از مردم ایران، با طرح مشکلات اقتصادی، به خیابان آمده و در یک چشم بهم زدن با شعارهای واحد سیاسی، پایان عمر این رژیم را فریاد می‌کنند. موضوعی که دیگر به امری عمومی‌ تبدیل شده است؛ اینکه رژیم فاسد آخوندی برای حل انبوه مشکلات مردم راه حلی ندارد. به این ترتیب قیام مردم ایران سر باز ایستادن ندارد، بلکه روز به روز گسترده و عمیق تر می‌شود. آلترناتیو سازی های این دوران و به میدان آمدن چهره های سوخته شده خود رژیم آخوندی از نشانه های واضح دوره سرنگونی می‌باشند.
البته قرار نیست و نبود که رژیم مفت خور آخوندی قدرت را مجانی به ملت ایران واگذار کند؛ دقیقاً به این خاطر است که مردم، دیگر پی برده اند حل مشکلاتشان از طریق سرنگونی میسر است، با نیروهای مقاومت سازمانیافته، که از روز اول به سرنگونی معتقد بوده و بر اساس آن برنامه ریزی کرده‌اند. این هماهنگی بین مردم ایران با کانون های شورشی و شوراهای مقاومت‌شان، با مقاومت سازمان‌یافه بر روی شرایط بین المللی تاثیر گذاشته و نه تنها راه مماشات را برای همیشه می‌بندد بلکه دولتهای موثر جهان را مجبور می‌کند به فریاد بلند ملت ایران برای آزادی گوش کنند.

نظرات

پربیننده ترین

سرکوب و ادامه اعتراضات در هفته دوم مرداد

سخن روز: خامنه‌ای و روحانی؛ یأس و درماندگی به‌زبان معکوس