مصاحبه تلویزیونی روحانی و موقعیت واقعی «منفورترین گروهک در تاریخ ایران»
مصاحبه تلویزیونی روحانی علیه «منفورترین گروهک در تاریخ ایران»؛ آنچنان که او درباره مجاهدین میگوید، حکایت از آن دارد که مجاهدین نمیتواند «منفورترین گروهک در تاریخ ایران» باشد زیرا روحانی وادار شده است از امکان سرنگونی نظام به دست آنها سخن بگوید؛ در حالی که نظام آنها را فراخواندهنده، سازمانده و هدایت کننده قیام میداند.
«هرکس به هر کاری مجاز است، حتی میتواند اعتراض کند اما مبادا به طرف مجاهدین برود». این مضمون اظهارات روحانی در مصاحبه تلویزیونیاش درباره قیام است.
مصاحبه تلویزیونی روحانی از جمله بر روی سهمحور دست گذاشت:
نخست؛ شروع حرکت آمریکا علیه نظام پس از قیام دیماه بود و نه قیام پس از حرکت آمریکا.
دوم؛ موضوع روی میز براندازیست.
سوم؛ نقش مجاهدین در قیام و ارتباطات آنها با آمریکا مرز سرخ نظام است.
در مورد محور نخست روحانی میگوید: «در ۵ [۷] دی تقریباً یک اعتراضاتی از یک شهری در ایران آغاز شد و سرایت کرد به شهرهای دیگر» «خارجیها و مخصوصاً آمریکاییها پیامی که دریافت کردند» «آن پیام این بود که فکر کردند با فشار بیشتر میتوانند مشکلات اجتماعی و اقتصادی ما را افزایش دهند و لذا شما میبینید که ۲۲ دیماه که ترامپ اعلام میکند اگر دیگران نیایند من به تنهایی از برجام خارج میشوم بعد از حوادث دی ماه در ایران است.»
به این ترتیب روحانی تایید میکند ورود عامل بینالمللی برای فشار بر تمامیت نظام پس از به حرکت درآمدن عامل داخلی بوده است. در مورد پیامدهای ممکن از همراهی عامل خارجی با عامل داخلی علیه نظام؛ پس از شروع اعتصابات بازار تهران در اوایل تیرماه روحانی گفت: «اگر فشار خارجی با فشار داخلی توأم بشه اونوقت دیگه خطر نیست فشار نیست مهلك است؛ میتوانه ضربه سنگین بر» نظام «وارد کنه». [حسن روحانی از چه کسی میترسد؛ مردم ایران یا آمریکا؟]
پیشتر یعنی در همان دیماه خامنهای در یک سخنرانی بر نقش محوری مجاهدین در قیام ایران بهعنوان فراخوان دهنده، سازماندهنده و هدایت کننده تاکید کرده بود. [روایت یک شکست نظام؛ سخنرانی خامنهای دربارهی قیام ایران]
در مورد محور دوم؛ روحانی به ناچار بخشی از گفتوگو را به موضوع امکان سرنگونی نظام اختصاص داد؛ امری که به وضوح نشان میدهد موضوع بقا و فنا اصلیترین موضوع بر روی میز ارشدترین مقامات خلافت اسلامی!ست.
مصاحبه کننده از او میپرسد: «تلاشهای زیادی را از خارج از کشور میکنند بخصوص رسانهها و در فضاهای مجازی و ابزارهایی که در دست است برای اینکه روی موج مطالبات و خواستههای مردم سوار شوند و در شرایط سیاسی و اجتماعی خاص بهم ریختگیهایی را ایجاد کنند. حتی صحبت از تغییر نظام میکنند و موضوعاتی از این دست، پاسخ شما و تحلیلتان چیست»؟
در پاسخ به این پرسش، روحانی میگوید: «چه نظامی تغییر میکند؟ آن نظامی تغییر میکند که بر مبنای انتخابات و آراء مردم نباشد؛ وقتی مردم با صندوق آراء مسئولین خودشان را انتخاب میکنند، یعنی تا زمانی که جمهوریت و اسلامیت را خوب حفظ کردیم، این نظام همیشه ثابت است.»
او وجود انتخابات در درون نظام را بهعنوان دلیلی برای نفی ضرورت سرنگونی مطرح میکند. هرچند این استدلال نه برای خودش و نه برای خامنهای باور پذیر نیست. تنها کافیست یادآوری شود که اخیرا یکی از اعضای مجلس و یک کارشناس اقتصادی نظام اذعان کردند که در طول ۴۰ سال گذشته، کشور توسط ۲۰۰ خانواده یا ۵۰۰ نفر اداره شده است. [۲۰۰ خانواده یا ۵۰۰ چهره؛ حذف اقلیت برای بقای نظام؟!]
در ادامه برای آنکه روشن شود چرا روحانی مجبور است در یک مصاحبه تلویزیونی درباره امکان سرنگونی نظام سخن بگوید، او به سراغ علت این امر میرود؛ مجاهدین.
روحانی که نمیتواند خشم و بههمریختگیاش را از امکان سرنگونی نظام و عروج مجاهدین پنهان کند، میگوید: «اینها حرفهای خیلی کودکانهای است که ۴ نفر در آمریکا که با یک مشت تروریست در تماس و رابطه هستند و میروند با آنها دست میدهند، مینشینند و کمک مالی میکنند، مطرح مینمایند.» و سپس مدعی میشود که مجاهدین بهخاطر آنکه خمینی را وادار به سرکشیدن جام زهر آتش بس در جنگ با عراق کردند، مورد «نفرت» «مردم از عمق جان» قرار دارند. از نظر روحانی، حضور فعال مجاهدین برای پایان دادن به جنگ و تحمیل جام زهر به خمینی، آنها را به «منفورترین گروهک در تاریخ ایران» تبدیل کرده است. [توفان خندهها]
اما پس از فحاشیهای سیاسی، روحانی به ناچار به ارزیابی مجاهدین از وضعیت نظام نیز اشارهای میکند؛ «آنها ممکن است تصورات اینچنینی در ذهنشان بیاید که این نظام مستحکم و قوی، ضعیف است» و بلافاصله در ادامه خودش پاسخ میدهد: «اما به نظر من امروز نظام از همیشه مستحکمتر است». [پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری ۱۵ مرداد ۹۷]
شاید روحانی دچار یک بیدقتی شده است. به عبارت دیگر چه نیازیست که رئیس جمهور یک نظام «مستحکم و قوی» که «امروز» «از همیشه مستحکمتر است» در یک مصاحبه تلویزیونی ابتدا از امکان سرنگونی نظامش و سپس از «منفورترین گروهک در تاریخ ایران» سخن بگوید.
تنها دو دلیل میتواند روحانی را وادار به این کار کرده باشد:
نخست: امکان سرنگونی جدیست
دوم: «منفورترین گروهک در تاریخ ایران»، «منفورترین گروهک در تاریخ ایران» نیست بلکه سازمانیست که یک مقاومت سراسری را سازمان داده است و در تمام سرفصلها در برابر جنگ طلبی، اتمیشدن و توسعه طلبی ارضی خلافت اسلامی! ایستاده است و افزون بر آن دارای ریشههای عمیق در تاریخ ایران و دارای کادرهای مکفی و ملاء اجتماعی فعال تعیین کننده در داخل ایران است.
در ادامه روحانی کمتر فحاشی میکند و ناچار میشود در خلال تعیین مرز سرخ نظام به منزلت اجتماعی مجاهدین اشاره کند. او میگوید مردم میتوانند تظاهرات و اعتراض کنند اما این اعتراض نباید در پاسخ به فراخوان مجاهدین باشد.
«اشکال ندارد تظاهرات مردم اگر در چارچوب قانون باشد حق مردم است منتها نه اینکه یک عدهای پاسخ دهند به یک گروهک، به آمریکایی که امروز علیه ملت ما جنایت میکند.» [پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری ۱۵ مرداد ۹۷]
پیش از روحانی در ۹ مرداد، قرارگاه جنگ نرم ستاد نیروهای مسلح اعلام کرده بود که «۹۰ درصد اعتصابات و فراخوانهای فعلی کار» مجاهدین است. [جمعبندی قرارگاه جنگ نرم ستاد نیروهای مسلح از نقش مجاهدین در قیام ایران] قبل از این قرارگاه نیز اطلاعات سپاه در جمعبندی خود از ششماه نخست قیام، قیام را یکسره به مجاهدین منتسب کرده بود. [جمعبندی درونی اطلاعات سپاه از نقش مجاهدین در شش ماهی نخست قیام ایران]
مصاحبه تلویزیونی روحانی شامل اعترافاتی بسیار قابل توجه است آنهم در زمانی که قیام هفتمین ماه خود را پشت سر گذاشته است. در جمعبندی هفت ماه رئیس جمهور نظام، قیام بهمثابه عامل داخلی بر تأثیر گذاری عنصر خارجی مقدم دانسته شده است. در حالی که قیام موضوع سرنگونی را بر روی میز آورده و مهمتر از همه مجاهدین را در کانون آن بهمثابه آلترناتیو نظام مطرح کرده است.
واقعیتهای جهان خارج از ذهن، در ذهن روحانی منعکس میشود و او با همه گژدیسگی ذهنی که از آن رنج میبرد؛ آنچه خود را در فحاشیهای مستمر نشان میدهد؛ به ناچار محتوای این واقعیت را منعکس میکند.
مصاحبه تلویزیونی روحانی از جمله بر روی سهمحور دست گذاشت:
نخست؛ شروع حرکت آمریکا علیه نظام پس از قیام دیماه بود و نه قیام پس از حرکت آمریکا.
دوم؛ موضوع روی میز براندازیست.
سوم؛ نقش مجاهدین در قیام و ارتباطات آنها با آمریکا مرز سرخ نظام است.
در مورد محور نخست روحانی میگوید: «در ۵ [۷] دی تقریباً یک اعتراضاتی از یک شهری در ایران آغاز شد و سرایت کرد به شهرهای دیگر» «خارجیها و مخصوصاً آمریکاییها پیامی که دریافت کردند» «آن پیام این بود که فکر کردند با فشار بیشتر میتوانند مشکلات اجتماعی و اقتصادی ما را افزایش دهند و لذا شما میبینید که ۲۲ دیماه که ترامپ اعلام میکند اگر دیگران نیایند من به تنهایی از برجام خارج میشوم بعد از حوادث دی ماه در ایران است.»
به این ترتیب روحانی تایید میکند ورود عامل بینالمللی برای فشار بر تمامیت نظام پس از به حرکت درآمدن عامل داخلی بوده است. در مورد پیامدهای ممکن از همراهی عامل خارجی با عامل داخلی علیه نظام؛ پس از شروع اعتصابات بازار تهران در اوایل تیرماه روحانی گفت: «اگر فشار خارجی با فشار داخلی توأم بشه اونوقت دیگه خطر نیست فشار نیست مهلك است؛ میتوانه ضربه سنگین بر» نظام «وارد کنه». [حسن روحانی از چه کسی میترسد؛ مردم ایران یا آمریکا؟]
پیشتر یعنی در همان دیماه خامنهای در یک سخنرانی بر نقش محوری مجاهدین در قیام ایران بهعنوان فراخوان دهنده، سازماندهنده و هدایت کننده تاکید کرده بود. [روایت یک شکست نظام؛ سخنرانی خامنهای دربارهی قیام ایران]
در مورد محور دوم؛ روحانی به ناچار بخشی از گفتوگو را به موضوع امکان سرنگونی نظام اختصاص داد؛ امری که به وضوح نشان میدهد موضوع بقا و فنا اصلیترین موضوع بر روی میز ارشدترین مقامات خلافت اسلامی!ست.
مصاحبه کننده از او میپرسد: «تلاشهای زیادی را از خارج از کشور میکنند بخصوص رسانهها و در فضاهای مجازی و ابزارهایی که در دست است برای اینکه روی موج مطالبات و خواستههای مردم سوار شوند و در شرایط سیاسی و اجتماعی خاص بهم ریختگیهایی را ایجاد کنند. حتی صحبت از تغییر نظام میکنند و موضوعاتی از این دست، پاسخ شما و تحلیلتان چیست»؟
در پاسخ به این پرسش، روحانی میگوید: «چه نظامی تغییر میکند؟ آن نظامی تغییر میکند که بر مبنای انتخابات و آراء مردم نباشد؛ وقتی مردم با صندوق آراء مسئولین خودشان را انتخاب میکنند، یعنی تا زمانی که جمهوریت و اسلامیت را خوب حفظ کردیم، این نظام همیشه ثابت است.»
او وجود انتخابات در درون نظام را بهعنوان دلیلی برای نفی ضرورت سرنگونی مطرح میکند. هرچند این استدلال نه برای خودش و نه برای خامنهای باور پذیر نیست. تنها کافیست یادآوری شود که اخیرا یکی از اعضای مجلس و یک کارشناس اقتصادی نظام اذعان کردند که در طول ۴۰ سال گذشته، کشور توسط ۲۰۰ خانواده یا ۵۰۰ نفر اداره شده است. [۲۰۰ خانواده یا ۵۰۰ چهره؛ حذف اقلیت برای بقای نظام؟!]
در ادامه برای آنکه روشن شود چرا روحانی مجبور است در یک مصاحبه تلویزیونی درباره امکان سرنگونی نظام سخن بگوید، او به سراغ علت این امر میرود؛ مجاهدین.
روحانی که نمیتواند خشم و بههمریختگیاش را از امکان سرنگونی نظام و عروج مجاهدین پنهان کند، میگوید: «اینها حرفهای خیلی کودکانهای است که ۴ نفر در آمریکا که با یک مشت تروریست در تماس و رابطه هستند و میروند با آنها دست میدهند، مینشینند و کمک مالی میکنند، مطرح مینمایند.» و سپس مدعی میشود که مجاهدین بهخاطر آنکه خمینی را وادار به سرکشیدن جام زهر آتش بس در جنگ با عراق کردند، مورد «نفرت» «مردم از عمق جان» قرار دارند. از نظر روحانی، حضور فعال مجاهدین برای پایان دادن به جنگ و تحمیل جام زهر به خمینی، آنها را به «منفورترین گروهک در تاریخ ایران» تبدیل کرده است. [توفان خندهها]
اما پس از فحاشیهای سیاسی، روحانی به ناچار به ارزیابی مجاهدین از وضعیت نظام نیز اشارهای میکند؛ «آنها ممکن است تصورات اینچنینی در ذهنشان بیاید که این نظام مستحکم و قوی، ضعیف است» و بلافاصله در ادامه خودش پاسخ میدهد: «اما به نظر من امروز نظام از همیشه مستحکمتر است». [پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری ۱۵ مرداد ۹۷]
شاید روحانی دچار یک بیدقتی شده است. به عبارت دیگر چه نیازیست که رئیس جمهور یک نظام «مستحکم و قوی» که «امروز» «از همیشه مستحکمتر است» در یک مصاحبه تلویزیونی ابتدا از امکان سرنگونی نظامش و سپس از «منفورترین گروهک در تاریخ ایران» سخن بگوید.
تنها دو دلیل میتواند روحانی را وادار به این کار کرده باشد:
نخست: امکان سرنگونی جدیست
دوم: «منفورترین گروهک در تاریخ ایران»، «منفورترین گروهک در تاریخ ایران» نیست بلکه سازمانیست که یک مقاومت سراسری را سازمان داده است و در تمام سرفصلها در برابر جنگ طلبی، اتمیشدن و توسعه طلبی ارضی خلافت اسلامی! ایستاده است و افزون بر آن دارای ریشههای عمیق در تاریخ ایران و دارای کادرهای مکفی و ملاء اجتماعی فعال تعیین کننده در داخل ایران است.
در ادامه روحانی کمتر فحاشی میکند و ناچار میشود در خلال تعیین مرز سرخ نظام به منزلت اجتماعی مجاهدین اشاره کند. او میگوید مردم میتوانند تظاهرات و اعتراض کنند اما این اعتراض نباید در پاسخ به فراخوان مجاهدین باشد.
«اشکال ندارد تظاهرات مردم اگر در چارچوب قانون باشد حق مردم است منتها نه اینکه یک عدهای پاسخ دهند به یک گروهک، به آمریکایی که امروز علیه ملت ما جنایت میکند.» [پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری ۱۵ مرداد ۹۷]
پیش از روحانی در ۹ مرداد، قرارگاه جنگ نرم ستاد نیروهای مسلح اعلام کرده بود که «۹۰ درصد اعتصابات و فراخوانهای فعلی کار» مجاهدین است. [جمعبندی قرارگاه جنگ نرم ستاد نیروهای مسلح از نقش مجاهدین در قیام ایران] قبل از این قرارگاه نیز اطلاعات سپاه در جمعبندی خود از ششماه نخست قیام، قیام را یکسره به مجاهدین منتسب کرده بود. [جمعبندی درونی اطلاعات سپاه از نقش مجاهدین در شش ماهی نخست قیام ایران]
مصاحبه تلویزیونی روحانی شامل اعترافاتی بسیار قابل توجه است آنهم در زمانی که قیام هفتمین ماه خود را پشت سر گذاشته است. در جمعبندی هفت ماه رئیس جمهور نظام، قیام بهمثابه عامل داخلی بر تأثیر گذاری عنصر خارجی مقدم دانسته شده است. در حالی که قیام موضوع سرنگونی را بر روی میز آورده و مهمتر از همه مجاهدین را در کانون آن بهمثابه آلترناتیو نظام مطرح کرده است.
واقعیتهای جهان خارج از ذهن، در ذهن روحانی منعکس میشود و او با همه گژدیسگی ذهنی که از آن رنج میبرد؛ آنچه خود را در فحاشیهای مستمر نشان میدهد؛ به ناچار محتوای این واقعیت را منعکس میکند.
نظرات