چرا پلیس فرانسوی جان باخته توسط تروریسم، قهرمان نامیده شد؟
پلیس فرانسوی که خود را برای نجات جان گروگانها فدا کرد از طرف دولت فرانسه قهرمان نامیده شد. کسانی که همه چیز خود را برای نجات بشریت از طاعون بنیادگرایی فدا میکنند چه نامیده میشوند؟
پلیس قهرمان
خبر کوتاه بود و البته مربوط به ایران هم نبود و داستان یک پلیس فرانسوی بود که در برابر حمله تروریستی بنیادگرا بهجز آنکه بر سر جان خود ریسک کند تا بتواند همشهریانش را نجات دهد گزینهی دیگری نداشت.
البته شاید گزینهی دیگری هم داشت او میتوانست کمی عقبتر بایستد و بهجای فداکاری بهدنبال راهحلهای دیگر بگردد؛ در این صورت ممکن بود گروگان یا گروگانهای بیشتر کشته شوند و او هم زنده میماند و کسی هم شماتتش نمیکرد.
داستان مربوط به گروگانگیری روز جمعه ۳ فروردین در یک فروشگاه مواد غذایی در شهرک ترب واقع در جنوب فرانسه است؛ حادثهای که به کشته شدن سهنفر و زخمی شدن ۱۶ نفر دیگر منجر شد.
آرنود بلترام، سرهنگ دوم پلیس تلاش کرده بود که همهی گروگانها را از فروشگاه خارج کند اما گروگانگیر یک زن را به عنوان سپر جان خود نگه داشته بود. سرهنگ دوم بلترام داوطلب شد تا جایش را با آن زن عوض کند. او موبایل خود را روی میز روشن میگذارد تا همکارانش در بیرون در جریان وضعیتش قرار بگیرند. وقتی صدای تیراندازی از داخل فروشگاه بلند شد پلیس فرانسه به داخل فروشگاه حمله کرد اما بلترام بهشدت زخمی شده بود.
رئیسجمهور فرانسه، آرنود بلترام، سرهنگ دوم پلیس را یک «قهرمان» ملی خوانده است. جرارد کولومب، وزیر کشور فرانسه با اعلام خبر مرگ پلیس ۴۵ساله در تاریخ ۴ فروردین، نوشته است: «او برای کشورش جان داد. فرانسه هیچگاه قهرمانی، شجاعت و فداکاری او را فراموش نخواهد کرد».
چنین ستایشهایی از یک پلیس که خود را برای نجات جان سایر انسانها فدا میکند عجیب به نظر نمیرسد؛ زیرا همواره فدا کردن خویش به خاطر دیگران ارزشی بوده است که نوع انسان را، متمامیز میکرده است؛ آنهم فدا کردنی نه از سر غریزه بلکه از سر آگاهی، انتخاب و شور انسان بودن و انسان ماندن.
سری به تهران بزنیم
شاید برای درک پدیدهای که در فرانسه اتفاق افتاد، خوب باشد که سری هم به کانون بنیادگرایی یعنی تهران و ایران بزنیم؛ جایی که برای نخستین بار در دورهی معاصر کسی مدعی برپایی یک حکومت اسلامی! شد؛ حکومتی که زیر سیطرهی یک فرد به اسم ولی فقیه، تسلط خود را بر همه کس و همه چیز و همهی عرصهها اعلام داشت. این حکومت در گام نخست به سرکوب همهی شهروندان ایرانی که حاضر به بیعت با ولی فقیه نشدند پرداخت و در گام بعد تلاش کرد تا با اشغال عراق نخستین سکوی خود را برای اشغال سایر کشورهای منطقه به دست آورد؛ نتیجه این توسعه طلبی تحمیل جنگی هشت ساله به مردم ایران و عراق بود.
سایر سازمانهای تروریستی تحت نام اسلام، تنها پس از ظهور حکومت خمینی در ایران بود که به وجود آمدند و در ویران سازی خاورمیانه، در امتداد نظام ولایت فقیه سهمی! بر عهده گرفتند. اکنون ترکشهای این تروریسم افسار گسیخته که برای نخستین بار در تهران متولد شد سایر کشورهای جهان را نیز مجروح میکند.
از یاد نبریم که گروگانگیری و عملیات تروریستی در سایر کشورهای جهان به طور معمول چند نفر یا چند ده نفر را هدف قرار داده است؛ محدود به یک نقطهی محدود بوده است؛ و بلافاصله هم توسط پلیس به کنترل درآمده است؛ این در حالیست که در ایران و سایر سرزمینهایی که تحت تسلط بنیادگرایی درآمده؛ حکومت ولایت فقیه جمعیتهای میلیونی انسانها را هدف قرار داده است؛ کارش محدود به ابعاد بیش از یک کشور بوده و هنوز هم دامنهی کشتار و سرکوبش به کنترل نهایی در نیامده است.
هدف از مقایسه
اما هدف از این مقایسه چیست؟ شاید طرح یک پرسش همه چیز را روشن کند؛ اگر پلیس فرانسوی برای نجات چند گروگان جان خود را فدا میکند و لقب قهرمان میگیرد، کسانی که برای نجات میلیونها انسان در ایران و سایر کشورها از دست نظام ولایت فقیه به مدت چند دهه همهی هستی خود را نثار کرده و میکنند چه لقبی باید دریافت کنند؟
کسانی که از روز برآمدن خمینی، در برابر باندهای تبهکار چماقدار و سپاه پاسداران ایستادند و شهر و روستایی در ایران نیست که خاطرهای از ایستادگی آنها را در حافظه نداشته باشد.
کسانی که در برابر شعار «فتح قدس از طریق کربلا » که به معنی گسترش آتش جنگ از ایران تا مرزهای مدیترانه بود، ایستادند و با شعار «صلح صلح آزادی» سپاه پاسداران را در مرزهای ایران زمینگیر کردند.
کسانی که گفتند بدون آزادی تهران و برقرار حاکمیت منتخب مردم نه تنها ایران که منطقه و جهان روی آرامش نخواهد دید.
اگر به درستی میتوان پلیس فرانسوی را قهرمان نامید به این افراد چه نامی میتوان داد؟
نظرات