فضای مجازی همه چیزش مجازی‌ست؟!

شاید تشخیص مرز میان واقعیت و فریب در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی بسیار دشوار باشد اما یک موضوع، بسیار مهم به نظر می‌رسد؛ همینکه بدانیم در دنیایی حرکت می‌کنیم که می‌تواند به طور کامل مجازی و غیر واقعی و ساخته و پرداخته‌ی ربات‌ها باشد از یک هوشیاری برخوردار می‌شویم؛ موضوعی که در قضاوت کردن به ما کمک می‌کند؛ به ما هوشیاری می‌دهد؛ به خصوص اگر از یاد نبریم که در برابر ما دشمنی قرار دارد که عاجل‌ترین موضوعش سرنگون نشدن است و برای آنکه خود را در موضع قدرت حفظ کند دست به هر کاری می‌زند؛ و بر روی فضای مجازی و غیر واقعی کردن آن نیز سرمایه‌گذاری بسیار کرده است.
می‌توانی یک دنبال کننده باشی برای نظرات و عکس‌ها و فیلم‌های دیگران. می‌توانی کسی باشی که سایرین آنچه تو می‌نویسی و منتشر می‌کنی را دنبال کنند. تعداد کسانی که تو را دنبال می‌کنند نشان دهنده‌ی محبوبیت تو در میان کاربران است. نشان می‌دهد که تو حرف‌های مهمی می‌زنی، یا موضوعات را به شکلی مطرح می‌کنی که توجه مخاطب را بر می‌انگیزد. محبوبیت تو در میان کاربران شاید هم دلیل بر این باشد که تو عکس‌ها و ویدئوهای جذابی را به اشتراک می‌گذاری…
اگر کاربری باشی با انگیزه‌های فردی، مثلا به دنبال دوست یابی یا اینکه فقط از دنبال کننده‌های بیشتر لذت می‌بری می‌توانی با بالا بردن تعداد دنبال کننده‌ها به سایرین نشان دهی تو بیش از بقیه مورد توجه قرار داری.
اگر کسی هستی که حضورت در شبکه‌های اجتماعی به خاطر تجارت؛ و کسب و کار است این به تو فرصت می‌دهد که با نمایش تعداد دنبال‌کنندگان بالا، نشان دهی در کسب و کارت بسیار موفقی.
اما موضوع فقط در تعداد دنبال کننده‌ها نیست؛ تو نیاز داری که به اندازه بسیار بالایی، لایک و کامنت دریافت کنی؛ بسته به شبکه اجتماعی که در آن فعال هستی تو نیاز داری تا پست‌هایت بازنشر شوند و توسط کاربران دیگر با سایر کاربران به اشتراک گذاشته شوند.
بله اشتباه نکنید بالا بردن تعداد فالورها، لایک‌ها، ریتوئیت‌ها، بازنشرها، ریپلای‌ها، کامنت‌ها و… خودش یک صنعت است؛ یک حرفه‌ی محبوب که بسیاری به دنبال متخصصان آن می‌گردند. کسانی که بدانند چگونه می‌توان با استفاده از سرورها و ربات‌ها سطح محبوبیت شما را به عنوان یک کاربر در فضای مجازی بالا ببرنند؛ سطح محبوبیتی که خودش در اغلب موارد جعلی‌ست یعنی محصول کار فشرده و خلاقانه‌ی کاربر نیست بلکه محصول صنعتی‌ست که شاید بتوان از آن با عنوان «سرویس افزایش محبوبیت» یاد کرد [به‌عنوان نمونه: میدان ۲ خرداد ۹۷] اما عددها آنچنان در چشم‌ بازدیدکنندگان از صفحه‌ی شما فرو می‌رود که از آن پس حساب دیگری بر روی شما باز می‌کنند.
تا آنجایی که موضوع به انگیزه‌های فردی و حتی تجاری باز می‌گردد شاید چنین فضاسازی‌هایی از اثرات اجتماعی برخوردار نباشد؛ شاید تنها نتیجه‌اش این باشد که یک نفر در جمع دوستان خود را بیشتر مطرح ببیند یا یک نفر در کسب‌وکارش موفق‌تر بشود اما وقتی پای عرصه‌ی سیاست به میان می‌آید موضوع کمی متفاوت می‌شود.
تعداد دنبال‌کننده‌ها و بازخوردهای بالا می‌تواند نشان دهد که یک فرد یا جریان سیاسی از چه میزان محبوبیت در جامعه برخوردار است؛ دست‌کم این حس را در مخاطب غیر متخصص برمی‌انگیزد که بر اثر تعداد فالورها، تعداد لایک‌ها و بازنشرها و کامنت‌ها درباره جایگاه سیاسی و اجتماعی آن فرد یا گروه قضاوت کند.
در سیاست موضوعات کمی فرق می‌کند؛ قدرت سیاسی می‌تواند بسیاری چیزها را با خود به همراه بیاورد؛ در نتیجه رقابت در این عرصه از حساسیت‌های بالاتری برخوردار است.
در دموکراسی‌های شناخته شده که اساس کار بر تبلیغات و جلب آرای عمومی‌ست، شبکه‌های اجتماعی به تدریج جای خود را باز می‌کنند. شبکه‌های اجتماعی به عنوان اهرمی اثرگذار هم به انتشار اخبار و موضع‌گیری‌ها می‌پردازند و مهم‌تر آنکه نشان می‌دهند یک سیاستمدار از چه میزان اقبال عمومی برخوردار است. به‌عنوان مثال اگر هر توئیت او در کوتاه‌ترین زمان ممکن هزاران لایک، ریتوئیت و ریپلای دریافت کند؛ نشان‌دهنده‌ی آن است که او از محبوبیت بالایی برخوردار است پس همه باید روی او حساب ویژه‌ای بکنند.
اما همین اهرم وقتی از دموکراسی‌های شناخته شده به جوامع تحت کنترل دیکتاتورها منتقل می‌شود کمی متفاوت می‌شود.
در این جوامع استبداد حاکم از یک سو دست به سرکوب و کشتار مستقیم مخالفان می‌زند اما از سوی دیگر جنگ نرم را علیه مخالفان واقعی خود به پیش می‌برد. در این جنگ نرم شما ممکن است با یک بازیگر سیاسی جدید‌الورود مواجه شوید که هیچ پیشینه‌ی سیاسی ندارد؛ هیچ کارنامه‌ایی که بتوان آنرا بررسی کرد در اختیار شما نمی‌گذارد اما در فرصتی کوتاه به یکی از غول‌های شبکه‌های اجتماعی تبدیل می‌شود با هزاران دنبال کننده و هر پست یا توئیت آن با اقبال گسترده کاربران مواجه می‌شود.
به این ترتیب این بازیگر سیاسی جدیدالورود و شاید هم قدیمی به شما نشان می‌دهد که از محبوبیت اجتماعی بالایی برخوردار است و در هر تحول پیش رو باید به حساب بیاید.
شاید به همین ترتیب است که فضای واقعیت و فضای فریب در هم تنیده می‌شود. یک کاربر یا ناظر نمی‌تواند تشخیص بدهد چه کسی به چه میزان از اقبال و توجه در فضای مجازی برخوردار است؟ چه تعداد از دنبال کننده‌ها واقعی هستند و چه تعداد جعلی، چند لایک و ریتوئیت کار ربات‌ها بوده است و چه تعداد آن کار انسان‌های واقعی…
به‌خصوص اگر ارتش سایبری استبداد حاکم نیز وارد این عرصه بشود و برای متشتت کردن افکار عمومی به شخصیت سازی و شخصیت پروری دست بزند.
شاید تشخیص مرز میان واقعیت و فریب در این میان بسیار دشوار باشد اما یک موضوع، بسیار مهم به نظر می‌رسد؛ همینکه بدانیم در دنیایی حرکت می‌کنیم که می‌تواند به طور کامل مجازی و غیر واقعی و ساخته و پرداخته‌ی ربات‌ها باشد از یک هوشیاری برخوردار می‌شویم؛ موضوعی که در قضاوت کردن به ما کمک می‌کند به ما هوشیاری می‌دهد؛ به خصوص اگر از یاد نبریم که در برابر ما دشمنی قرار دارد که عاجل‌ترین موضوعش سرنگون نشدن است و برای آنکه خود را در موضع قدرت حفظ کند دست به هر کاری می‌زند؛ و بر روی فضای مجازی و غیر واقعی کردن آن نیز سرمایه‌گذاری بسیار کرده است.

نظرات

پربیننده ترین

سخن روز: خامنه‌ای و روحانی؛ یأس و درماندگی به‌زبان معکوس

قتل‌عام ۶۷ ـ فراتر از شقاوت ـ شماره ۳۰