خامنهای؛ رهبری موقت در شرایط اضطراری
در سال ۶۸ در یک جلسهی اضطراری خامنهای به جانشینی خمینی انتخاب شد در حالی که حاضران در جلسه بر سر صلاحیت او اتفاق نظر نداشتند.
انتخاب در فقدان
فیلمی در فضای مجازی منتشر میشود از جلسهی «مجلس خبرگان» بعد از مرگ خمینی، در آن جلسه جانشین خمینی انتخاب میشود؛ علی خامنهای.
در فیلم به برخی از حقایق تاریخی اذعان میشود از جمله اینکه علی خامنهای از طرف سایر «خبرگان» نه به خاطر ارشدیتش در سلسله مراتب آخوندی بلکه تنها به خاطر فقدان فرد مناسب برای جانشینی خمینی، و آنهم به طور موقت انتخاب میشود.
در فیلم به برخی از حقایق تاریخی اذعان میشود از جمله اینکه علی خامنهای از طرف سایر «خبرگان» نه به خاطر ارشدیتش در سلسله مراتب آخوندی بلکه تنها به خاطر فقدان فرد مناسب برای جانشینی خمینی، و آنهم به طور موقت انتخاب میشود.
بیصلاحیت
خامنهای که براساس اظهارات خودش در این فیلم، به صراحت صلاحیتش توسط سایرین به زیر سوال رفته است، برای آنکه خودش را از زیر ضرب خلاص کند دربارهی خودش میگوید که «باید خون گریست بر جامعه اسلامی که حتی احتمال کسی مثل بنده در او مطرح بشه».
و میافزاید: «مسئله اشکال فنی داره، اشکال اساسی داره»، «رهبری رهبری صوری خواهد بود نه رهبری واقعی، من نه از لحاظ قانون اساسی و نه از لحاظ شرعی برای بسیاری از آقایون حرفم حجیت حرف رهبر را ندارد»، «از لحاظ شرعی هم حجیت قول رهبر در صورتیست که اون کسی که میخواهد به حرف او عمل کند او را فقیه و صاحب نظر در امور دین بداند، خوب در همین جلسه چند نفر از آقایون آمدند و صحبت کردند، تصریح کردند که بنده صاحبنظر نیستم».
و میافزاید: «مسئله اشکال فنی داره، اشکال اساسی داره»، «رهبری رهبری صوری خواهد بود نه رهبری واقعی، من نه از لحاظ قانون اساسی و نه از لحاظ شرعی برای بسیاری از آقایون حرفم حجیت حرف رهبر را ندارد»، «از لحاظ شرعی هم حجیت قول رهبر در صورتیست که اون کسی که میخواهد به حرف او عمل کند او را فقیه و صاحب نظر در امور دین بداند، خوب در همین جلسه چند نفر از آقایون آمدند و صحبت کردند، تصریح کردند که بنده صاحبنظر نیستم».
موقت و نیازمند به کمک
هاشمی رفسنجانی که در این میان صحنه گردان است، با انعکاس خواست عمومی در آن جلسه میگوید که انتخاب خامنهای موقت است و تا زمان همهپرسی تغییر قانون اساسی است. او برای پوشاندن کمبودهای آخوندی خامنهای نیز میگوید: «من واقعا آقای خامنهای را صاحبنظر میدونم، صاحبنظر جدی در مسائل فقهی» و میافزاید: «الان اگر یک مسئله اجتماعی برای کشور مطرح بشه ایشان بخواهد نظر فقهی پیدا بکنه با همان روش سنتی نه مشکل با یک مقدار کار کردن با یک مقدار کمک گرفتن از کسانی» «برای پیدا کردن مصادر، ایشان میتونه به نظر برسه»
کنار زدن «رهبری شورایی»
اما ماجرا چیست که «خبرگان» در آن جلسه از «رهبری شورایی» که در قانون اساسی خلافت اسلامی! پیش بینی شده بود در میگذرند و گزینهی رهبری فردی را انتخاب میکنند؟ آنها نیاز دارند که در رأس خود نمایشی از انسجام داشته باشند و طبعا از دردسرهای بعدی «رهبری شورایی» نیز خلاص شوند.
جنتی در همان جلسه در این رابطه میگوید: «من خیلی برام روشنه که شورا نمیتونه در مسئله مقام رهبری تصمیمگیر باشه اینکه مقایسه میکنند با سران سه قوه، این سران سه قوه اینکه بود مشکلاتشان را امام حل میکردند اگر امام نبودند برای حلّالیت مشکلات اینها، اینا تو این مشکلات مانده بودند». و به این ترتیب تصریح میکند که «رهبری شورایی» موجب انشقاق بیشتر در نظام خواهد شد.
جنتی در همان جلسه در این رابطه میگوید: «من خیلی برام روشنه که شورا نمیتونه در مسئله مقام رهبری تصمیمگیر باشه اینکه مقایسه میکنند با سران سه قوه، این سران سه قوه اینکه بود مشکلاتشان را امام حل میکردند اگر امام نبودند برای حلّالیت مشکلات اینها، اینا تو این مشکلات مانده بودند». و به این ترتیب تصریح میکند که «رهبری شورایی» موجب انشقاق بیشتر در نظام خواهد شد.
فروپاشی روحی
زمینهی صحنه چگونه است؟ ترس و نگرانی نظام از بابت چیست؟
نظام ولایت فقیه پس از ۸ سال که مدعی بود در جنگ با عراق میخواهد «قدس را از طریق کربلا» فتح کند و «تا رفع فتنه در عالم» بجنگد به یکباره جام زهر را سر میکشد. در توصیف وضعیت جبههها در آن دوران یک شاهد عینی نوشته است: «در اوایل دوره کارشناسی ارشد دوباره به جبهه رفتم و چون در جنگ فتور افتاده بود و به پایان خودش نزدیک میشد، تاملات زیادی بر روی جنگ داشتم. این بار فضای جبهه با آن جبههای که در سال ۶۱ دیده بودم از زمین تا آسمان تفاوت داشت. و سه ماه بعد که به مرخصی آمدم،» «رئیس وقت دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، صدایم زد و از احوال جبهه ها پرسید. گفتم ما شکست خورده ایم ولی جرات پذیرشش را نداریم. جبهه برای عده ای به یک شغل تبدیل شده است و برای عده ای محلی برای کسب هویت و برای عده ای زندان آرزوهای فرو خفته. اندکند آنان که به عشق آمده اند. آن اندک هم که به عشق آمده اند به عشق امام است نه عشق مملکت و رویای سرزمینی آزاد، توسعه یافته و آباد. دکتر با چشم های از حدقه درآمده به من نگاه می کرد. باورش نمی شد. اما هفت ماه بعد که ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت، باور کرد.» [اقتصاد ایرانی ۱۸ خرداد ۹۲]
گزارشی که به روشنی عمق فروپاشی نیروهای خمینی در صحنهی جنگ را نشان میدهد. مدتی بعد با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ یا به تعبیر خمینی سرکشیدن جام زهر، این فروپاشی روحی عمق بیشتری میگیرد.
خبرگان نظام از یک سو میبایست برای جلوگیری از تعمیق بیشتر درهم شکستگی روحی نیروهایشان کاری کنند و از سوی دیگر باید گارد خود در برابر مردم معترضی که در طول بیش از یکدهه حکومت ولایت فقیه زندگیشان نابود شده است ببندند؛ اما این همهی ماجرا نیست.
نظام ولایت فقیه پس از ۸ سال که مدعی بود در جنگ با عراق میخواهد «قدس را از طریق کربلا» فتح کند و «تا رفع فتنه در عالم» بجنگد به یکباره جام زهر را سر میکشد. در توصیف وضعیت جبههها در آن دوران یک شاهد عینی نوشته است: «در اوایل دوره کارشناسی ارشد دوباره به جبهه رفتم و چون در جنگ فتور افتاده بود و به پایان خودش نزدیک میشد، تاملات زیادی بر روی جنگ داشتم. این بار فضای جبهه با آن جبههای که در سال ۶۱ دیده بودم از زمین تا آسمان تفاوت داشت. و سه ماه بعد که به مرخصی آمدم،» «رئیس وقت دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، صدایم زد و از احوال جبهه ها پرسید. گفتم ما شکست خورده ایم ولی جرات پذیرشش را نداریم. جبهه برای عده ای به یک شغل تبدیل شده است و برای عده ای محلی برای کسب هویت و برای عده ای زندان آرزوهای فرو خفته. اندکند آنان که به عشق آمده اند. آن اندک هم که به عشق آمده اند به عشق امام است نه عشق مملکت و رویای سرزمینی آزاد، توسعه یافته و آباد. دکتر با چشم های از حدقه درآمده به من نگاه می کرد. باورش نمی شد. اما هفت ماه بعد که ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت، باور کرد.» [اقتصاد ایرانی ۱۸ خرداد ۹۲]
گزارشی که به روشنی عمق فروپاشی نیروهای خمینی در صحنهی جنگ را نشان میدهد. مدتی بعد با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ یا به تعبیر خمینی سرکشیدن جام زهر، این فروپاشی روحی عمق بیشتری میگیرد.
خبرگان نظام از یک سو میبایست برای جلوگیری از تعمیق بیشتر درهم شکستگی روحی نیروهایشان کاری کنند و از سوی دیگر باید گارد خود در برابر مردم معترضی که در طول بیش از یکدهه حکومت ولایت فقیه زندگیشان نابود شده است ببندند؛ اما این همهی ماجرا نیست.
قتلعام
در تابستان سال ۶۷ به فرمان خمینی ۳۰ هزار زندانی سیاسی که اغلب از مجاهدین خلق هستند اعدام میشوند، منتظری قائم مقام وقت خمینی به اعتراض برمیخیزد؛ مخالفتی که در نهایت منجر به عزل منتظری در ابتدای بهار ۶۸ میشود؛ با کنار زدن منتظری کسی همشأن او در درون نظام برای جایگزینی خمینی وجود ندارد؛ اما باز اینهم همهی ماجرا نیست.
فروغ جاویدان
در تابستان ۶۷ پس از آنکه خمینی جام زهر آتش بس را سرکشید؛ مجاهدین خلق از منطقهی مرزی وارد کشور شدند، آنها تا نزدیکی کرمانشاه پیشروی کردند و حدود ۲۰۰ هزار نفر از نیروهای سپاه را کشته و مجروح کردند؛ هنگام جلسهی «خبرگان»، آنها با خود فکر میکنند اگر نتوانند به سرعت یک رهبر برای خود پیدا کنند، در وضعیت روحیه باختگی نیروهایشان این مجاهدین هستند که میتوانند به سرعت به حکومت عمامهداران بر ایران پایان دهند.
ضعف ماندگار
اینگونه میشود که از جلسهی «خبرگان»، خامنهای به عنوان «رهبر انقلاب» و «ولی امر» البته به طور موقت بیرون میآید.
انتخاب خامنهای هرچند به طور موقت رأس نظام را با یک جایگزین پر کرد اما نیروهای خلافت اسلامی! دیگر هرگز به وحدتی که در دوران خمینی داشتند باز نگشتند؛ زیرا آنها کسی را انتخاب کرده بودند که خود به صلاحیت او قائل نبودند.
انتخاب خامنهای هرچند به طور موقت رأس نظام را با یک جایگزین پر کرد اما نیروهای خلافت اسلامی! دیگر هرگز به وحدتی که در دوران خمینی داشتند باز نگشتند؛ زیرا آنها کسی را انتخاب کرده بودند که خود به صلاحیت او قائل نبودند.
مارادرکانال خروش خوزستان دنبال کنیدhttps://t.me/khozestan_khorosh …
نظرات