پیام رسان سروش در کنترل کیست؟

پیام رسان سروش در کنترل کیست؟ برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید نبردی که بین کاربران ایرانی و اطلاعات سپاه در فضای مجازی به پیش می‌رود شناخته شود.
صداوسیمای نظام ولایت فقیه همواره با چالش بی‌اعتنایی توسط مردم ایران مواجه بوده است. اقبال عمومی به ویدئو در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ با وجود ممنوعیت آن و پیامدهایی که از طرف حکومت برای استفاده کننده‌اش متصور بود پس از آن تبدیل به اقبال عمومی از شبکه‌های ماهواره‌ای شد.
از اواسط دهه ۸۰ که به تدریج شبکه‌های اجتماعی به ایران راه یافت بخشی از مردم به تدریج به سراغ اینترنت و استفاده از این شبکه‌ها رفتند. با گسترش هرچه بیشتر استفاده کاربران ایرانی از شبکه‌های اجتماعی که از اواخر دهه ۸۰ آغاز و در سال ۹۶ به حضور ۴۰ میلیون کاربر تنها در محیط تلگرام رسید، شرایط در اساس دگرگون شد.
این دگرگونی بیشتر از این جهت قابل اعتنا بود که حضور در شبکه‌های اجتماعی از کاربری که تا پیش از آن مصرف کننده‌ی رسانه‌ها بود یک تولید کننده ایجاد می‌کرد. کاربر می‌توانست تولید محتوا کند یعنی نظرات، علایق و هدف‌هایش را با دیگران به اشتراک بگذارد.
چنین پهنه‌ای که پیشتر هرگز وجود نداشت یا اگر بود این چنین هرگز در دسترس عموم قرار نداشت بستر و زمینه‌ای برای شکل‌گیری نوعی از همبستگی اجتماعی شد.
گروه‌ها و اصنافی که همچنان در سطح جامعه ممنوع، محدود و فاقد حقوق قانونی خود بودند؛ امکان یافتند که در محیط شبکه‌های اجتماعی ارتباط برقرار کرده، بر سر منافعشان به بحث نشسته و دست به سازماندهی مجازی بزنند.
این سازماندهی مجازی که عموما خود را در گروه‌های ارتباطی به صورت محلی برای گفت‌وگو، و در کانال‌های تلگرامی خود را به شکل یک خبرگزاری نشان می‌دهد انعکاسی از ضرورت سازمان‌یابی در جامعه بود که به فضای مجازی نقل مکان کرده بود.
در حالی که در ایران سازمان‌یابی اجتماعی عملی علیه «امنیت ملی» محسوب می‌شود و مشارکت‌کنندگان در آن با مجازات زندان، شلاق، جریمه مالی و در بسیار موارد اعدام مواجه می‌شوند اما در شبکه‌های اجتماعی شهروندان با امنیت خاطر بیشتر می‌توانستند دست به سازمان‌دهی بزنند.
سازمان‌دهی‌های صورت گرفته در شبکه‌های اجتماعی از آنجایی که انعکاس نیاز موجود در جامعه بود به تدریج در متن جامعه نیز خود را نشان داد. یکی از نمونه‌های برجسته‌ی این نوع سازمان‌یابی حرکت‌های مالباختگان موسسات مالی و اعتباری بود که سپرده‌های ۳.۵ میلیون نفر را به غارت برده بودند. تعداد و گستره این تجمعات تقریبا تمام روزهای سال ۹۶ را در بر گرفت؛ و این البته تنها یک نمونه بود و در کنار آن می‌توان به استفاده‌ی گسترده‌ی بازنشستگان، معلمان، کارگران و … از شبکه‌های اجتماعی برای سازمان‌یابی اشاره کرد.
اوج سازمان‌یابی در شبکه‌های اجتماعی که خود را در پهنه‌ی جامعه نشان داد مربوط به قیام دی ۹۶ بود. به‌پا خاستن ۱۴۲ شهر در سراسر کشور، حتی کوچک‌ترین و دور افتاده‌ترین شهرها، پیش از هر چیز نشان می‌داد که یک شبکه ارتباطی بین مردم در نقاط مختلف کشور برقرار شده است.
این بزرگترین شوک به نظام ولایت فقیه بود؛ هرچند هر ناظری که فاکت‌های پیشین را مورد توجه قرار می‌داد می‌توانست انتظار چنین صحنه‌ای را داشته باشد. نظام هرچند موفق به سرکوب قیام ۹۶ شد اما در عمیق‌ترین لحظاتش شکست را احساس کرد و دریافت جبهه‌ای در برابر او تثبیت شده است که از میان برداشتنش دیگر تنها با زندان، شکنجه و اعدام میسر نیست و پیچدگی بیشتر می‌خواهد.
نخستین قدم‌های نظام ولایت فقیه برای کنترل فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی با فیلتر کردن سایت‌ها و محیط‌های اجتماعی برداشته شد؛ در شرایطی که نظام به سرورهای شبکه‌های اجتماعی دسترسی نداشت ساده‌ترین کار برای کنترل شهروندان ممنوعیت و فیلترینگ بود.
اما در کنار این سرکوب عریان به مانند همیشه، نظام دست به موازی‌سازی و شبیه‌سازی نیز زد؛ آنچنان که در عرصه‌ی سیاست همواره تجربه کرده بود؛ یعنی به موازات سرکوب اپوزیسیون و نیروهای مقاومت در درون حکومت جناح‌هایی پیدا می‌شدند که از آزادی، عدالت و بهبود اوضاع سخن می‌گفتند!
اکنون همین روند برای مقابله با شبکه‌های اجتماعی در پیش گرفته شده بود. نظام نیاز به پیام‌رسان‌ها و محیط‌های اجتماعی‌یی داشت که در کنترل و اختیار نهادهای خودش و در رأس همه اطلاعات سپاه باشند.
برای شکل‌گیری چنین محیط‌هایی نیاز به استفاده از مهندسی اجتماعی و شناخت عادات و علائق عمومی برای ارائه خدمات گوناگون بود. البته به مانند عرصه‌ی سیاست پیش از آنکه شبکه‌های دست‌ساز نظام جای خود را باز کنند ضروری بود که از محیط مجازی کشور یک زمین سوخته ایجاد شود؛ در این بستر بود که بحث فیلترینگ تلگرام پس از شروع قیام دی ۹۶ بالا گرفت.
در کنار سرکوب عریان حریف، تبلیغ بی‌محابای خودی نیز بخشی از کمپین نظام برای تسلط بر محیط شبکه‌های اجتماعی‌ست. به موازات تلاش برای فیلترینگ تلگرام و به راه انداختن جنگ تبلیغاتی علیه آن، پیام‌رسان‌های دست‌ساز نظام به طور گسترده تبلیغ شد؛ هدف اعلام شده کوچ‌دادن ۴۰ میلیون کاربر ایرانی از محیط تلگرام به محیط‌های در کنترل نظام بود.
جابه‌جایی‌های جمعیتی یکی از تخصص‌های سپاه است؛ امری که در سال‌های اخیر به‌خصوص در عراق و سوریه با هدف امحاء مردم اهل سنت و تغییر بافت جمعیتی مناطق در آن کشورها صورت گرفته است. این‌بار اما سخن از کوچ اجباری کاربران از تلگرام به محیط‌های اجتماعی تحت کنترل سپاه بود.
یکی از پیام‌رسان‌هایی که نظام بر روی آن بسیار سرمایه‌گذاری کرده و برایش تبلیغ می‌کند پیام‌رسان سروش است. صداوسیمای ولایت فقیه به مثابه ویترین نظام شکست‌های دریافت کرده به خاطر بی‌اقبالی مردم را می‌خواهد با گستراندن اجباری یک پیام رسان حکومتی جبران کند.
در روایت‌هایی که از تأسیس سروش بیرونی می‌شد، در ابتدا تلاش بر این بود که آنرا خودجوش و دانشجویی معرفی کنند. در گزارشی که تسنیم در بهمن ۹۵ درباره سروش منعکس می‌کند آنرا کار «عده‌ای از دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دغدغه‌مند دانشگاه شریف» اعلام می‌کند.
نمایی دانشگاهی از پیام‌رسانی که قرار است کاربران تلگرام در آینده به آن کوچ داده شوند. در باغ سبزهای نظام ولایت فقیه همیشه همینطور بوده است؛ وقتی کودکان و نوجوانان را در جنگ ۸ ساله بر روی میدان‌های مین می‌فرستاد نیز سخن از دیدار با امام زمان و سوارکاری بر اسب سفید بود که در آنسوی میدان، کودکان را انتظار می‌کشید. این‌بار نیز پروژه صداوسیما و اطلاعات سپاه باید با نمای دانشگاه شریف آغاز شود…
بنا به گزارش منعکس شده در تسنیم پیشینه این پیام‌رسان به اوایل سال ۹۴ باز می‌گردد که در بهمن‌ماه همان سال از نسخه آزمایشی‌اش در بازار رونمایی شده بود. راه‌اندازان سروش وعده می‌دهند که تا یکسال دیگر ۱۰ میلیون کاربر خواهند داشت. [تسنیم ۱۱ بهمن ۹۵]
البته پیام رسان سروش خیلی هم کار «طراحان جوان ایرانی» [باشگاه خبرنگاران جوان ۱ اسفند ۹۵] نیست. شرق در گزارشی می‌نویسد: «بررسی‌های فنی پیام‌رسان سروش نشان می‌دهد این پیام‌رسان که ادعا می‌شود پیام‌رسانی بومی و ساخت داخل است، حداقل در برخی موارد از نرم‌افزار پیام‌رسان فرانسوی LINPHONE استفاده کرده است.» [شرق ۲۵ دی ۹۶]
جدا از احتمال کپی‌برداری سروش از یک پیام‌رسان فرانسوی موضوع مهمتر نشان دادن ماهیت این پیام‌رسان است. برخلاف گزارش منعکس شده در تسنیم که می‌کوشید سروش را محصول تلاش تعدادی دانشگاهی معرفی کند. مهرداد عظیمی مدیرکل صدا و سیمای مرکز چهارمحال و بختیاری در نشستی با مسئولان استان تصریح می‌کند: «این شبکه با طراحی پیچیده در سازمان صدا و سیما تولید شده است و با ضریب امنیتی بالا از انتقال اطلاعات به خارج از مرز‌ها جلوگیری می‌کند.» [باشگاه خبرنگاران جوان ۲۰ اردیبهشت ۹۶] زیرا «سرورهای این نرم افزار در ایران- تهران قرار دارد.» [باشگاه خبرنگاران جوان ۱ اسفند ۹۵] به عبارتی دیگر؛ کاربران پیام‌رسان سروش توسط اطلاعات سپاه رصد می‌شوند.
مدیریت این پیام‌رسان نیز بر عهده‌ی سیدمیثم سیدصالحی است که پیشتر «مدیرعامل شرکت داده‌پردازی «فن‌آوا» بوده؛ شرکتی که خدمات اینترنت پرسرعت ارائه می‌کرده است.» [ایسنا ۲۳ فروردین ۹۷]
برای شناخت شرکت داده‌پردازی «فن‌آوا» خوب است نگاهی به مهمترین مشتریان آن بیندازیم از جمله مشتریان اصلی این شرکت می‌توان به نیروی انتظامی، سازمان صنایع هوا فضا، سازمان تبلیغات اسلامی اشاره کرد. [گروه فن‌آوا]
جدا از اینکه «فن‌آوا» متعلق به کدام نهاد حکومتی باشد اما به یقیین از چنان اعتبار و امنیتی در درون نظام برخوردار است که تأمین کننده اینترنت پر سرعت بخش‌های نظامی و انتظامی نظام می‌شود؛ پس شاید بتوان گفت که اداره این شرکت نیز در دست نهادهای اینچنینی می‌باشد.
اکنون مدیرعامل سابق فن‌آوا مدیریت سروش را برعهده گرفته است. به نظر می‌رسد که صداوسیما با یک تیم کامل نظامی و امنیتی به جنگ در فضای مجازی وارد شده است. آیا آنها موفق به کوچ اجباری کاربران از تلگرام به سروش می‌شوند؛ کوچی که باعث می‌شود شبکه‌های ارتباطی کاربران ایرانی در تور اطلاعات سپاه بیفتند؛ یا جبهه‌های جدیدی از طرف کاربران ایرانی که این روزها دست‌اندرکار قیامی دیگر هستند در برابر اطلاعات سپاه گشوده می‌شود؟
در همین زمینه:

نظرات

پربیننده ترین

سخن روز: خامنه‌ای و روحانی؛ یأس و درماندگی به‌زبان معکوس

قتل‌عام ۶۷ ـ فراتر از شقاوت ـ شماره ۳۰