شکایت از مجاهدین و آمریکا در شورای امنیت؛ نظام در برابر آلترناتیو
شکایت از مجاهدین و آمریکا در شورای امنیت توسط نمایندگی نظام، حکایت از آن دارد که دو قطبی بین نظام و مجاهدین خلق ایران در عرصهی داخلی و بینالمللی وارد مراحل جدیدی میشود. ناظران بر این باورند که این اقدام نظام از جمله برای پیشگیری از انتقال کرسی نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد به شورای ملی مقاومت ایران در آینده میباشد.
نظام ولایت فقیه با ارسال نامهای به شورای امنیت از آمریکا به خاطر حمایت از سازمان مجاهدین خلق ایران شکایت کرد. این نامه در تاریخ ۲۶ تیر ارسال شده است اما رونمایی از آن در رسانههای نظام در ۲ مرداد صورت میگیرد؛ به فاصلهی دو روز از سخنرانی روحانی و تهدید کردن آمریکا. [سخنرانی روحانی برای روسای نمایندگیهای نظام؛ کاریکاتور «رهبر ملی»] در آن سخنرانی روحانی از آمریکا خواست که با «دم شیر» بازی نکند یعنی کاری به نظام نداشته باشد. پاسخ ترامپ به سخنرانی روحانی آتشین بود و به او گفت بار آخرت باشد که آمریکا را تهدید میکنی و گرنه با عواقب سهمگینی مواجه خواهی شد که پیشتر کمتر کسی با آن مواجه شده است. [توئیتر ترامپ ۲۲ ژوئيه ۲۰۱۸]
حال با رونمایی از شکایت نظام به سازمان ملل متحد دلیل خشم و کلافگی روحانی در روز سخنرانی آشکار میشود. بخش نگفتهی آن سخنرانی همانا تهدید مجاهدین خلق و آلترناتیو نظام ولایت فقیه بود که خود را در لفافهی فحاشی به آمریکا و ستایش از روسیه پنهان میکرد.
در نامه ارسالی غلامعلی خوشرو، نماینده دائم نظام در سازمان ملل متحد به شورای امنیت، آمریکا متهم میشود که با حضور «شخصیتهای سیاسی و همکاران دولت آمریکا» همچون رودی جولیانی و نیوت گینگریچ در گردهمایی ایران آزاد در ۹ تیر و همچنین تأمین مالی مجاهدین، به حمایت از این سازمان میپردازد.
البته در بخش دیگری از این نامه گفته میشود که مجاهدین به دولت آمریکا پول میدهند؛ آنجایی که به خروج مجاهدین از لیست گروههای تروریستی پرداخته میشود. در این رابطه خوشرو مینویسد که این خروج تنها با پرداخت پول توسط مجاهدین امکان پذیر شد.
از نظر خوشرو گاهی مجاهدین به آمریکا، و گاهی دولت آمریکا به مجاهدین پول میدهند و جدا از صحت و سقم این ادعا آنچه مسلم به نظر میرسد جایگاه مجاهدین در مناسبات دو طرفه با قدرت برتر جهان است؛ مناسباتی از موضع قدرت و استقلال که نظام ولایت فقیه در طول ۴۰ سال گذشته هرگز تجربهاش را نداشته است.
در این شکایت نامه براساس گزارش ایرنا تصریح میشود که «مسولیت بینالمللی» اعمال مجاهدین «متوجه دولت آمریکا است.» [ایرنا ۲ مرداد ۹۷]
بسیاری از ناظران این پرسش را مطرح میکنند که چرا نظام ولایت فقیه با شکایت از مجاهدین خلق به شورای امنیت و قرار دادن آنها در کنار آمریکا از یک طرف به قدرت این سازمان اذعان کرده است، و از سوی دیگر به ناتوانی خود در مقابله با آن؛ تا حدی که برای دوام آوردن در برابر مجاهدین تنها چارهاش استمداد از شورای امنیت است؟
این دسته از ناظران به این پرسش به این صورت پاسخ میدهند که جدیت موضوع آلترناتیو، نظام حاکم را وادار به چنین واکنشی کرده است. تا آنجایی که به نظام باز میگردد مسئله بقا و فنای آن در گرو بقا و فنای آلترناتیو یعنی شورای ملی مقاومت ایران است. در روزها و ماههایی که از شروع قیام ایران در ۷ دی ۹۶ میگذرد بارها بالاترین مقامات نظام بر نقش محوری مجاهدین در قیام تاکید کردهاند.
در همان روزهای اوج قیام در دی ۹۶، روحانی با مکرون، رئیس جمهور فرانسه تماس گرفت و خواستار محدود کردن رهبری مجاهدین در پاریس شد. اخیرا نیز یک دیپلمات نظام ایران به طور مستقیم وارد یک عملیات ترویستی شد که هدف آن کشتار در گردهمایی ایران آزاد در پاریس بود؛ همانجایی که مریم رجوی سخنران اصلی، و جولیانی و گینگریچ از جمله سایر سخنرانان بودند. [بهعنوان نمونه: شکست عملیات تروریستی سپاه علیه مجاهدین در اروپا و پیامدهای آن]
ناظران نتیجه میگیرند هر چقدر قیام ایران به پیش میرود، و به میزانی که عنصر اجتماعی در آن فعالتر میشود دو قطبی واقعی جامعه خود را بیشتر آشکار میکند. در یک سو نظام ولایت فقیه به همراه اقلیت مدافع آن که عموما در سپاه، بسیج و سایر نهادهای قدرت و ثروت سازماندهی شدهاند و در سوی دیگر اکثریت مردم ایران که خواستار براندازی نظام ولایت فقیه و جایگزینی آن با یک جمهوری سکولار و کثرت گرا میباشند.
این دو قطبی نه تنها خود را در خیابانهای تهران، خرمشهر، کازرون، ایلام و هر شهر یا روستای به پا خاسته نشان میدهد که به سرعت ابعاد بینالمللی نیز به خود میگیرد.
یکی از نخستین نهادهای بینالمللی که نظام میتواند کرسی خود را در آن از دست بدهد سازمان ملل متحد است. این کرسی در روند سرنگونی نظام به آلترناتیو آن منتقل خواهد شد؛ از این رو برای نظام بسیار ضروری به نظر میرسد که در سازمان ملل دست به اقدامات پیشگیرانه بزند.
این دسته از ناظران از اوایل بهار پیش بینی کرده بودند که در هفتهها و ماههای آینده روند تحولات شتاب خواهد گرفت. اکنون نیز بر این باورند که طی هفتهها و ماههای آینده نه تنها این روند تشدید خواهد شد بلکه دو قطبی واقعی در درون جامعه و در عرصه بینالمللی بین نظام و آلترناتیو شورای ملی مقاومت، بیش از پیش بارز خواهد شد.
حال با رونمایی از شکایت نظام به سازمان ملل متحد دلیل خشم و کلافگی روحانی در روز سخنرانی آشکار میشود. بخش نگفتهی آن سخنرانی همانا تهدید مجاهدین خلق و آلترناتیو نظام ولایت فقیه بود که خود را در لفافهی فحاشی به آمریکا و ستایش از روسیه پنهان میکرد.
در نامه ارسالی غلامعلی خوشرو، نماینده دائم نظام در سازمان ملل متحد به شورای امنیت، آمریکا متهم میشود که با حضور «شخصیتهای سیاسی و همکاران دولت آمریکا» همچون رودی جولیانی و نیوت گینگریچ در گردهمایی ایران آزاد در ۹ تیر و همچنین تأمین مالی مجاهدین، به حمایت از این سازمان میپردازد.
البته در بخش دیگری از این نامه گفته میشود که مجاهدین به دولت آمریکا پول میدهند؛ آنجایی که به خروج مجاهدین از لیست گروههای تروریستی پرداخته میشود. در این رابطه خوشرو مینویسد که این خروج تنها با پرداخت پول توسط مجاهدین امکان پذیر شد.
از نظر خوشرو گاهی مجاهدین به آمریکا، و گاهی دولت آمریکا به مجاهدین پول میدهند و جدا از صحت و سقم این ادعا آنچه مسلم به نظر میرسد جایگاه مجاهدین در مناسبات دو طرفه با قدرت برتر جهان است؛ مناسباتی از موضع قدرت و استقلال که نظام ولایت فقیه در طول ۴۰ سال گذشته هرگز تجربهاش را نداشته است.
در این شکایت نامه براساس گزارش ایرنا تصریح میشود که «مسولیت بینالمللی» اعمال مجاهدین «متوجه دولت آمریکا است.» [ایرنا ۲ مرداد ۹۷]
بسیاری از ناظران این پرسش را مطرح میکنند که چرا نظام ولایت فقیه با شکایت از مجاهدین خلق به شورای امنیت و قرار دادن آنها در کنار آمریکا از یک طرف به قدرت این سازمان اذعان کرده است، و از سوی دیگر به ناتوانی خود در مقابله با آن؛ تا حدی که برای دوام آوردن در برابر مجاهدین تنها چارهاش استمداد از شورای امنیت است؟
این دسته از ناظران به این پرسش به این صورت پاسخ میدهند که جدیت موضوع آلترناتیو، نظام حاکم را وادار به چنین واکنشی کرده است. تا آنجایی که به نظام باز میگردد مسئله بقا و فنای آن در گرو بقا و فنای آلترناتیو یعنی شورای ملی مقاومت ایران است. در روزها و ماههایی که از شروع قیام ایران در ۷ دی ۹۶ میگذرد بارها بالاترین مقامات نظام بر نقش محوری مجاهدین در قیام تاکید کردهاند.
در همان روزهای اوج قیام در دی ۹۶، روحانی با مکرون، رئیس جمهور فرانسه تماس گرفت و خواستار محدود کردن رهبری مجاهدین در پاریس شد. اخیرا نیز یک دیپلمات نظام ایران به طور مستقیم وارد یک عملیات ترویستی شد که هدف آن کشتار در گردهمایی ایران آزاد در پاریس بود؛ همانجایی که مریم رجوی سخنران اصلی، و جولیانی و گینگریچ از جمله سایر سخنرانان بودند. [بهعنوان نمونه: شکست عملیات تروریستی سپاه علیه مجاهدین در اروپا و پیامدهای آن]
ناظران نتیجه میگیرند هر چقدر قیام ایران به پیش میرود، و به میزانی که عنصر اجتماعی در آن فعالتر میشود دو قطبی واقعی جامعه خود را بیشتر آشکار میکند. در یک سو نظام ولایت فقیه به همراه اقلیت مدافع آن که عموما در سپاه، بسیج و سایر نهادهای قدرت و ثروت سازماندهی شدهاند و در سوی دیگر اکثریت مردم ایران که خواستار براندازی نظام ولایت فقیه و جایگزینی آن با یک جمهوری سکولار و کثرت گرا میباشند.
این دو قطبی نه تنها خود را در خیابانهای تهران، خرمشهر، کازرون، ایلام و هر شهر یا روستای به پا خاسته نشان میدهد که به سرعت ابعاد بینالمللی نیز به خود میگیرد.
یکی از نخستین نهادهای بینالمللی که نظام میتواند کرسی خود را در آن از دست بدهد سازمان ملل متحد است. این کرسی در روند سرنگونی نظام به آلترناتیو آن منتقل خواهد شد؛ از این رو برای نظام بسیار ضروری به نظر میرسد که در سازمان ملل دست به اقدامات پیشگیرانه بزند.
این دسته از ناظران از اوایل بهار پیش بینی کرده بودند که در هفتهها و ماههای آینده روند تحولات شتاب خواهد گرفت. اکنون نیز بر این باورند که طی هفتهها و ماههای آینده نه تنها این روند تشدید خواهد شد بلکه دو قطبی واقعی در درون جامعه و در عرصه بینالمللی بین نظام و آلترناتیو شورای ملی مقاومت، بیش از پیش بارز خواهد شد.
نظرات